۱۳۹۳ تیر ۸, یکشنبه

چگونه میتوان به بخش هنر و ادبیات بالاترین غنای بیشتری بخشید؟


 مسائل سیاسی روز، زودگذر و فرار اند؛ هنر و ادبیات لیکن از دوام بیشتری برخوردار هستند. بنابرین نمیبایستی عطف توجه به مسائل جاری، ما را از پرداختن به پدیده های فرهنگی غافل کند.
 کوتاهی ما باعث شده، به تازگی، هربار به بخش هنر وادبیات بالاترین مراجعه میکنی، با مطالب نامربوط و مبتذلی مواجه شوی، که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود! سپس، سرخورده، همانند یک بیمار در حال ترک اعتیاد، مجددا به دام بخش بیماران سیاست افتاده و در انجا هرکه طبیب حاذقی شده و در صدد است یک معجون یا داروی دروغین، در حلقوم ادم فروکند.
 مایل هستیم در رفع این نارسائی بکوشیم، ولی هربار رشته ی تفکر مفید و سازنده گسسته و همچون یک میل و هوس زودگذر بفراموشی سپرده شده و وظیفه را بر شانه ی دیگران می اندازیم.
 بی تردید، ما  قصد موثر واقع شدن در پروسه ی رشد فرهنگی و اجتماعی هموطنان یا مردم پارسیزبان داریم، ولی گاه خودخواهانه و بدون احساس مسئولیت عمل میکنیم؛ در نتیجه هر یک درافت وخیز ها، یا  رکود مقطعی بالاترین مسئول و سهیم هستیم. 
 از انجا که همه چیز تابع قانون کنش و واکنش ست، دیر یا زود این زیان متوجه خود ما نیز شده و از محبوبیتی که شایسته و بایسته ی کاربران بالاترین ست، محروم می مانیم و در خلوت از ان رنج میبریم.
 خود اقرار میکنم  که در مقایسه با بهره فراوانی که ازین وبسایت برده ام، همچنین توانمندی هائی که در خود سراغ دارم، تاکنون چندان مفید واقع نشده ام. و این تنها من نیستم. دلیل اصلی ان  بی مبالاتی است. اینکه عناصر نا سالم، با برخوردهای بیمارگونه سعی در تضعیف روحیه ی غالبا حساس کاربران و در نتیجه تخریب این وبسایت را دارند، بر هیچکس پوشیده نیست؛ ولی نمیتوان از مدیران وبسایت انتظار داشت، که بالاترین را متناسب با سلیقه یک گروه خاص به برند و بدوزند.
 حال بمنظور انکه اقدامی جهت بهبود کار صورت گیرد، پیشنهاد میکنم، در صورت ممکن: 
الف) منفی بی مورد به لینک ها، همانند قدیم ممنوع و تخلف قابل گزارش محسوب شود.  
ب) رای منفی به نظرات درج شده به نمایش گذاشته نشود(تجربه ی فیس بوک!) ولی در صورت رسیدن تعداد رای منفی به نصاب ده ، همانند موارد ناشایست دیگر حذف شود.
 رای منفی غیرقانونی موجب ازار کاربران و به ویژه کاربران نسبتا جوان بالاترین شده وموجب دلزدگی و یاس انها میشود. هرکس با نظر کاربر دیگری مخالف است، دلیل انرا بنویسد، بلکه سوتفاهم احتمالی برطرف شود. مخالفت مستدل با یک مطلب یا نظر اموزنده بوده و پویائی بیشتری به فعالیت های کاربران می بخشد.

۱۳۹۳ تیر ۵, پنجشنبه

تغذیه ی ایدئولژیک سازمانی

 بخشی از مناظره یک هوادار با مسئول سازمانی اش در مورد اوضاع عراق و پدیده ی موسوم به داعش:
 .....
 جوون: اینا از سوریه اومدن تو یا از ترکیه؟
م.: نه از سوریه وارد نشدن.
جوون: پس از ترکیه وارد شدن دیگه!؟
م.: نه از ترکیه نیومدن. از عراق اومدن.
جوون: از عراق اومدن کجا؟
م.: اومدن عراق.
...
جوون: کی حمایتشون میکنه؟ ترکیه؟
م.: نه ترکیه حمایتشون نمیکنه.
جوون: پس کی سعودی؟
م.: نه سعودی و قطر حمایتشون نمیکنن.
جوون: پس کی!؟
م.: مردم عراق.
جوون: مردم که در رفتن از اونجا!
م.: نه نوکرای مالکی در رفتن.
...
جوون: کرکوک رو گرفتن؟
م.: اره ازادش کردن.
جوون: ازادش کردن که چی؟
م.: دادن به کردا.
جوون: کردا که وایسادن جلوشون!
م.: نه تو حالیت نیس. تیرا هوائی بودن.
جوون: خب دادن به کردا که چی بشه؟
م.: همینجوری. مال کردا بود.
...
جوون: چرا صورتشون رو پوشوندن؟
م.: که شناسائی نشن.
جوون: خب اگه  مردمین که نباید صورتشون رو پنهون بکن!؟
م.: نه میخوان کسی نفهمه از کجا اومدن.
جوون: همین الان گفتی که از هیچ جا نیومدن.
م.: نه ملیت های مختلفی هستن نمیخوان هویتشون فاش بشه.
جوون: بابا تو هم دم و دیقه یه چیزی میگی!
م.: تحلیل مشخص اوضاع مشخص. 
...
جوون: جان کری اومده بود عراق، دیدی؟... تونبونش خیس شد...هه هه
م.: اره کردستان هم رفت.
جوون: اره دیدم، تا یارو از ماشین پیاده شد، تنبونش خیس شد...هاه هاه
م.: ادب داشته باش. 
...
جوون: راستی میگن مجاهدین داعش چیز رو هم گرفتن!
م.:غلط میکنن.
جوون: یعنی چی؟ کی جلوشون وای میسه؟
م.:دولت عراق. مالکی مسئوله.
جوون: شما که میگی دولت مالکی سقوط کرده!؟
م.: برو بابا! توهم مثه عمال رژیم حرف میزنی.
جوون: :((

۱۳۹۳ تیر ۲, دوشنبه

جامعه ی بی طبقه ی توحیدی: مالامال از تضادهای لاینحل


من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این قیمتی در لفظ دری را
تو را ره نمایم که چنبر کرا کن
به سجده مر این قامت عرعری را
ناصر خسرو


  عصاره خرد و تمدن انسانی، در سر لوحه  کار بزرگترین متفکران تاریخ بشر، همانا «از میان برداشتن تضاد های گوناگون میان اعضای جامعه» متبلور است.

همزیستی مسالمتامیز میان انسان ها از طریق رفع علل وجودی تضادهای گوناگون میان گروه ها، اقشار و طبقات و برقراری عدالت اجتماعی میسر میشود؛ هریک از آحاد عضوی است که در کنار سایر اعضا، ارگان تکامل یافته ای بنام جامعه را تشکیل داده و تمامیت بخشیده اند.

 نادیده انگاشتن تضادهای اجتماعی و سرپوش نهادن بر روی اختلافات عینی و نظری، نتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه اختلافات را مبدل به آتش زیر خاکستر میکند. 
 شکاف میان طبقات و اقشار اجتماعی ساختگی نیست، پس نمیتوان  با راه حل های ساختگی آنرا مرمت، با خودفریبی اغماز و با عوامفریبی توجیه نمود. هرگاه و در هرجا علل واقعی برطرف نشوند، شکاف لحظه به لحظه عمیقتر و منجر به گسست میشود.
جنگ داخلی کشمکش خونینی است که میان گروه های متخاصم در یک جامعه هنگامی رخ میدهد که مردم از تحولی مثبت نومید شده باشند.
 انقلاب اجتماعی نیز بنوعی یک جنگ داخلی است: جنگ اقشار وسیعی از جامعه، که حقوقشان توسط اقلیت حاکم زیرپا گذاشته میشود، برعلیه حکومت. ایجاد جو خفقان،ممنوعیت تشکلات سیاسی، کشتار، سرکوب، اعدام، حبس و شکنجه توسط عمال حکومتی فقط و فقط  طغیان آتشفشان خشم مردم را به تعویق میاندازند؛ اما هرگز آنرا منتفی نخواهد کرد.
  کسانی که در سال 1357 بهمراه روح الله خمینی امور مملکت را بدست گرفتند، از ایدئولژی منسجم و فنون کشورداری برخوردار نبودند: پشت قرآن وشعارهای مذهبی پنهان شدند و به اقتضای شرایط بخشی از شعارهای مارکسیست های وطنی را اقتباس کرده و به عوامفریبی پرداختند. آنها باوعده ی استقرار«جامعه ی بی طبقه ی توحیدی» به مردم، نظام اجتماعی منسجم آنزمان را -باوجود همه ی نارسائی هائی که داشت- نابود کردند. ولیکن جایگزین ارزنده ای برای آن نداشتند.
 بزرگترین دستاورد آنان ولایت مطلقه ی فقیه، مجلس خبرگان و شورای مصلحت و بیت رهبر خودکامه ای ست، که به دروغ «نظام» نام نهاده اند. بهرتقدیرهمین بی نظمی موجبات دوام حکومت خرافه گرایان قشری در ایران را فراهم آورده است. رژیم با اتکا به اقتصاد تک محصولی تاکنون از برقراری هرگونه نظم متناسب با روح زمانه پیشگیری کرده است؛ زیرا در یک جامعه ی قانونمند جایی برای زورگویان و چپاولگران باقی نمی ماند.  
تلاش هیئت حاکمه ی عوامفریب  بر جعل نمادهای دموکراتیک متمرکزبوده و هدف آن ممانعت از استقرار نظامی مردمسالار در کشور ست. به تعویق انداختن برقراری دموکراسی و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات، مانع بزرگی بر سر راه رشد و توسعه ی پایدار کشور و تحول مثبت جامعه است. 
 ترس هیئت حاکمه ی واپسگرا از مطالبات مردمی -از ابتدا تاکنون- موجب ترویج و حفظ مناسبات شبه فئودالی در کشور بوده و بدینوسیله امکان هرگونه اعتراض مدنی سازمان یافته ای را پیشاپیش از مردم سلب نموده است.
 بهرحال مقاومت خشونت آمیز ایادی حکومت در برابر گذار اجتناب ناپذیر جامعه به آینده ای بهتر، جز دست و پا زدن مذبوحانه ی شبزدگان نیست.
 آیندگان این دوران سخت را در تاریخچه ی مختصر حکومتی که قصد استقرار جامعه ی بی طبقه ی توحیدی داشت، خواهند نگاشت و به احتمال زیاد از آن درعبارات کوتاهی چون «مرگ تدریجی حاکمیت ولی فقیه» یا «احتضار طولانی حکومت ملایان»  یاد خواهند کرد.
  *خوشبختانه جنگ داخلی در فرهنگ ایرانی برادرکشی تعریف میشود و از آنجا که در تحلیل نهائی نوعی خودزنی است و زیانهای مرگبار ان پیکر ملت را جریحه دار میکند، پیوسته تقبیح و منع شده و میشود.

۱۳۹۳ خرداد ۳۰, جمعه

داعش؟ اخوان المسلمین؟ یا نواده های هیتلر؟

 ماموریت آدمکشان حرفه ای اخوان المسلمین در عراق موقتا رو به اختتام میرود. ظاهرا دستور عقب نشینی به آنها داده شد و صحنه آرائی بیرون راندن آنها از مواضع تسخیر شده، به کشتار عده ای بیگناه و گردان های بی اهمیت و از همه جا بیخبر آنها خواهد انجامید.
 در حال حاضر نمیتوان به ضرس قاطع گفت، که این جنگ نیابتی خونین چه چیز عاید معرکه گردانان جهانی و منطقه ای نموده و این آدمکشان حرفه ای، که هماکنون با تجربه ی نظامی بیش از پیشی مسلح شده اند، پس از ویران کردن و غارت لیبی، ویرانکردن سوریه و بی حیثیت کردن دولت بی درایت عراق چه هدفی پیش رو دارند و به کجا گسیل خواهند شد. لیکن میتوان به یقین اذعان داشت که خزیدن انها به پناهگاه موسوم به «زیرزمین» قدرت مخوف آنها را افزایش خواهد بخشید.
 این فرانکشتاین دستپرورده ی فاشیسم هیتلری*، پتانسیلی مخرب و تهدیدی برای منطقه است، که مضمحل نخواهد شد؛ تا ماموریت بعدی منتظرالخدمه خواهد ماند و به تجدید قوا خواهد پرداخت.
 یورش مجاهدین اسلامی به خاک عراق یکبار دیگر تصاویر خمینی، خلخالی، اعدام های مدرسه رفاه، جوخه های اعدام های صحرائی کمیته و سپاه خودفروخته ی آدمکش، وحشیگری کفن پوشان بیوطن، تهاجم های خیابانی گروه های فشار، چهره ی مزدوران جانی کوی دانشگاه، جنایات شنیع کهریزک و قتل و ترور و اعدام های روزمره در ایران را پیش روی ما نهاد.
 یورش مجاهدین فی السبیل الله به عراق و فتوحات آنها برای آن دسته از ایرانیان، که ادراک تاریخی بخش لایتجزائی از اندیشه سیاسی اجتماعی آنهاست نیز، مرور پرده ای خونین از تجاوز موسوم به قادسیه بود.
 همزمان با پیشروی اخوان المسلمین در خاک عراق ما شاهد تلاش شبانه روزی همتایان معلوم الحال آنها در فضای رسانه ای بودیم. آنهائی که با آشکارکردن قرابت خود با سایر مزدوران بین المللی، آمادگی خود را برای ایجاد درگیری و گسترش جنگ خونین اسلامگرایان وابسته به اجنبی به ایران سر و دست میشکنند و جاده سازی میکنند. آنها بصراحت نشان میدهند، برای رسیدن به حکومت، از لیبیائی کردن و سوریائی کردن ایران ابائی نخواهند داشت.
  ما ایرانیان دو راه بیش نداریم: یا در نهایت آرامش یکبار برای همیشه قید و شرط های کودکانه ی نظری را کنار گذاشته، متحد شده و جامعه را بسوی مبارزه جهت دستیافتن به حاکمیت ملی و جامعه ی مدرن فارغ از دین سیاسی هدایت میکنیم و یا آنکه در همین بن بست کنونی، با ارتجاع دینی بسر میبریم تا بمیریم. کار مخالفان حکومت تحمیلی با این تشتت بجائی نخواهد رسید. با این وضع، آنها در هیچیک از تحولات منطقه ای و کم وکیف آنها جدی گرفته نشده و برسمیت شناخته نخواهند شد. خنثی بودن جریانات بی رمق سیاسی در معادلات و تصمیمگیری های سیاسی از یکسوو خطری که از سوی اسلامگرایان اجنبی احساس میشود راه تفکر بر ایرانیان بسته و تحمل شرایط را دشوارتر نموده است؛ پس بنابرین جای تعجب نیست، که بخشی از ما، بمنظور حراست از کیان کشور و به امید بهبودی اوضاع بین المللی، که امیدوار هستیم اندکی بسود ملت ایران تمام شود، دست تکدی به سوی دولت روحانی و ایالات متحده دراز نکرده و آنها را دعوت به مصالحه نکنیم. روابطی که برقراری آن میتوانست به تامین خواستهای منطقی و حداقلی اپوزیسیون منوط گردد.  

* تاریخچه بنیانگذاری اخوان المسلمین و رایش سوم؛ جالب ست نظری به مرکز اطلاعاتی  بین المللی اخوان المسلمین بیاندازید که همامروز در کجا واقع شده است:)
 دعوت میکنم به تازه ترین گفته ی یکی از مقامات عالیرتبه اطلاعاتی امنیتی سابقه دار المان فدرال که هماکنون سمت وزیر امور خارجه را داراست توجه فرمایند: Der deutsche Außenminister billigte der Türkei eine potentiell wichtige Rolle bei der Bewältigung der Krise zu und sprach von der Wichtigkeit "vertraulicher" Initiativen aus Ankara.
 - دوست عزیزی در یادداشت کوتاهی انتقاد کرده و مرا به خیالبلفی های بی اساس متهم نموده و اینکه شیوه ای غیر دیپلوماتیک در نقل مسائل دارم؛ نعجب نمیکنم؛ هر کس به اندازه شناخت و تجربه از مطالب برداشت متفاوتی دارد. توجه ایشان را نیز به اشاره درج شده در بالا جلب میکنم. 

۱۳۹۳ خرداد ۲۷, سه‌شنبه

تقارن دو واقعه: نزدیکی دول ایران و امریکا در سایه ی نابسامانی های عراق


 برقراری مناسبات دوجانبه میان دول ایران و آمریکا در سایه شوم تحولات جاری در عراق بهیچوجه فرصت طلبی و سودجویی از فلاکت کشور همسایه نیست؛  امری اجتناب ناپذیر بوده که بهر حال جریان طبیعی خویش را طی می نمود. بهر تدبیر دولت ایران موظف به پیشبرد مصالح و منافع ملی ایرانیان در هر شرایطی است.
 نابسامانی این روابط  تاکنون هزینه هولناکی برای مردم ایران و خاورمیانه داشته است؛ امری در بسیاری موارد بازدارنده؛ یک روند تخریبی دیرپای، که هیچ کس تا کنون بهره ای از آن نبرده است.
 اوضاع نابسامان ملت نجیب افغانستان، اوضاع ویرانگرعراق در آستانه ی جنگ داخلی، سوریه ی ویران شده و اوضاع داخلی نابسامان کشور در کلیه ی زمینه ها، همه و همه متاثر ازین ستیز دیوانه وار بوده وهستند.
 نمیتوان سر در برف فرو برد و نادیده گرفت که این معضل تاکنون تلفات و قربانیان بی شماری را بر مردم خاورمیانه وارد آورده است.

 قربانیان این پروسه ماجراجویانه و ضد مردمی در وحله نخست توده های آسیب پذیر بی فریادرس این جوامع محروم هستند و بهمین دلیل میبایستی هرچه زودتر بدان خاتمه داد.


  سران عراق در قبال ملت همسایه برادر ما  موظف هستند، که با قید فوریت دولت مالکی را در مجلس مورد مواخذه قرارداده و ادامه کار آن را منوط به اخذ رای اعتماد از مجلس کنند. در صورت لزوم وی را مجبور به استعفا نمایند و انتخابات خارج از نوبتی برگذار کرده و جلوی نابودی کشورشان را بگیرند.
 سرنوشت عراق محدود به سرنوشت سیاسی ملت عراق نیست و امنیت ملی کشورهای همسایه عراق از جمله ایران را بمخاطره انداخته است و نمیتوان نسبت به آن بی تفاوت بود. 
 برقراری روابط دوجانبه میان دول ایران و آمریکا، در سایه سیاه اوضاع کشور همسایه ما عراق،  بمعنای دخالت نظامی و گسیل کردن نیروهای مسلح ایران به عراق نبوده و نیست و پر واضح است، این موضوع برای دولت روحانی کاملا روشن بوده و دست به چنین اقدام فاجعه آمیزی نخواهد زد.

۱۳۹۳ خرداد ۲۶, دوشنبه

مار قهقهه، یا آینه ی تمام نما

  روزی، روزگاری در شهر و دیاری، ماری پیدا شده بود، که شبانه به درون منزل سرای مردم خزیده و گوسفندان آنها را طعمه کرده و می بلعید. مردم که بستوه آمده بودند  جوانان خود را یکی پس از دیگری به جنگ وی فرستادند. ولی سلاح هیچکدام از آنها کارگر نمی شد و مار آنها را نیز می بلعید. این داستان سینه به سینه گشت تا به گوش پهلوان دلیری در روستائی دور رسید. او که تا آنزمان بر همه ی دشمنان مردم چیره گشته بود، با خود اندیشید که بلی «این کار کار منست.» پس قصد خود را برای پدر حکایت کرد و از او اجازه خواست، به جنگ اژدها رود.
 پدر که جز این پسر هیچ کس نداشت به وی گفت:« پسرم، کسی با تیر کمان و شمشیر بر این اژدها چیره نگشته و اگر سلاحی بتواند بر او کارگر شود، ساخته دست پیری دانا ست که در غاری دور از چشم مردمان زندگی میکند. پس نخست او را بجوی و صلاح کار ازو بپرس.» پسر اطاعت فرمان پدر کرد و رفت و رفت تا بالاخره آن پیر خردمند تارک دنیا را یافت و ماجرا را شرح داد. پیر دانا به وی گفت: « پسرم، هیچ افزاری برین اژدها کارگر نمیشود؛ اندکی استراحت کن، تا راهی برای چیره شدن بر آن بیابم.» پسر فرمان پیر دانا را پذیرفت و شب را با اندیشه غلبه بر آن اژدها سپری کرد. با طلوع آفتاب از خواب برخاست و به پیر دانا که در کارگه خود مشغول بود، ادای احترام کرد. پیر دانا به او گفت: « پسرم شمشیر را کنار بنه و این آینه را با خود به غار آن اژدها رسان و هنگامی که او با هیبت ترسناک خود به تو حمله کرد، خود را مباز؛ برجای به ایست و آینه را مقابل اژدها چنان بگیر، که او خود را در آن تماشا کند! آنگاه خواهی دید، که او با دیدن خود در آینه آنچنان قهقهه خواهد زد، تا جانسپرد و مردم از شر او رها میشوند». پسر فرمان پیر را بگوش جان سپرد و رفت و رفت تا به غار اژدها رسید. اژدها که بوی بنی بشر را شمیده بود شتافت تا او را ناکار کند. پسر آینه را بر زمین نهاد و نهراسید و منتظر ماند تا مار چهره خود را درآن مشاهده کند. مار بادیدن خود در آئینه آنچنان قهقهه زد، تا بخاک افتاد و جانداد و مردم از شر او خلاص شدند و جشنی پر شور به پاس آن پهلوان جوان برپا کرده و با غذاهای خوشمزه از او پذیرائی کردند.
 این افسانه آینه ی حال ما ایرانیان درین روزگار است:
 بنیادگرائی خرافی مذهبی چندین دهه چون اژدها بجان مردمان این سرزمین اوفتاده است؛ حال این اژدها دوباره زنده و پیدا شده است و اگر نیک بنگریم اینبار خود آینه ی تمام نمایی شده، که اسلامپناهان با نگاه کردن در آن چهره حقیقی خود را مشاهده خواهند کرد. ارتجاعیون در ایران صورت حقیقی و عریان خود را در آینه ی طالبان و داعش تماشا میکنند و باشد که آنقدر قهقهه زنند تا جان دهند و ملت ایران و خاورمیانه از وجود  هیولا ی اسلام حکومتی آسوده شوند.

۱۳۹۳ خرداد ۲۵, یکشنبه

روابط دوجانبه میان ایران و آمریکا




عادی سازی روابط ایران با ایالات متحده آمریکا، حتی اگر در پی یک سناریوی ساختگی صورت پذیرد، امری ست مثبت، که به تعویق انداختن آن هیچ مگر ادامه ی خودزنی و استمرار نابسامانی هایی که ملت ما تاکنون تحمل کرده است نخواهد داشت؛...حتی اگر مخالف میل مخالفین حکومت، مغایر با خواست منتقدان دولت و متفاوت با سلیقه ی سیاسی شما و من باشد.
به سخره گرفتن عظمت و اقتدار ملّی و «ژاندارم خلیج» عنوان دادن سیادت ایرانیان بر سرزمین و راه آبهای بازرگانی ایرانی و بین المللی، خطای فکری و استراتژیک زیانباری بود، که جریمه آن بر گردن نسل های متعدد ایرانی افتاد و زندگی آیندگان را نیز بدون تردید متاثر خواهد نمود.
آمریکا ستیزی و شعار گوشخراش "مرگ بر آمریکا..." جز باد فتق نصیب چپ گرایان و ایادی حکومت اسلامی در خلال این چهار دهه نکرده است.
بخشی از شهروندان ایرانی در دهه پنجاه خورشیدی، مغبون توطئه های ضد ایرانی و ضد آمریکائی شدند. آنها با مخالفت های نشات گرفته از نظریه های شبه سوسیالیستی روسی و چینی که حتی به اسلام گرایان نیز سرایت کرده بود، بدنبال سرابی رفتند که جز خون جگر عاید ملّت ایران نکرد؛ مخالفت های آنها با رژیم حاکم منجر به روی کارآمدن حکومتی ارتجاعی، مستبد و سرکوبگر گردید؛ بخشی از آنها در اولین فرصت از مخلوق دست پرورده خود گریخته و به آغوش امن آمریکا و اقمار آن پناه بردند؛ ملّت ستمدیده ایران امّا بجا ماند و هنوز در چنگ الیگارشی فاسد اسیر است؛ هنوز جریمه کوردلی کسانی را می پردازد، که هنرشان در خلق دشمنان پرشمار برای او و انزوای کامل ایران از خانواده جهانی خلاصه می شود.
دغل کاران هیچگاه مایل به بهبود مناسبات ایران و آمریکا نبوده اند؛ زیرا رابطه حسنه با آمریکا را انکار علت وجودی خود و پذیرفتن آنرا تن دادن به روابط ممنوعه ای می دانند، که به جرم آن شاه فقید را مجبور به ترک کشور خویش کردند.
آنها تصور نمی کردند، مردم ایران در آینده ای نچندان دور به صرافت خواهند افتاد، که امنیت و اقتدار ملّی، منطقه ای و بین المللی ملّت ایران پیش از نزول این فاجعه، همچنین خودآگاهی، حس عزت و غرور ملّی ایرانیان ثمره تلاش چه کسانی و حمایت بین المللی چه کشوری بوده است.
آنها حتی همین امروز مانند گذشته برای حفظ ظاهر، حقایق را کتمان می کنند و با موذی گری آدرس گمراه کننده به ملت مظلوم میدهند.
سران جاه طلب حکومت واپسگرا تاکنون هزینه سنگینی بر ملّت خوشباور تحمیل کرده اند و حال که پس از آنهمه کوردلی راهی جز رعایت ضوابط و مناسبات بین المللی ندارند، ناچار به پذیرفتن واقعیت ها شده اند.
کف خواست های من ایرانی، گردش آزاد اطلاعات و روابط سیاسی شفاف و تعاملات قانونمند است؛ حال هر مقامی با هر دولت بیگانه ای تعاملی میکند، تا زمانی که قدرت در دست او ست مختار است.
سخن بر سر منافع و مصالح ملتی است، که از خانواده ی جهانی دور نگاهداشته شده و عقب میماند؛ کشوری که ریشه های اقتصادی صنعتی اش در حال خشک شدن است و تحریم های سهمگین کنونی یادآور عراق در آستانه جنگ هستند. تحریم هایی که موجودیت کشور را به مخاطره افکنده اند و نخستین قربانیان آن اقشار تهیدست و بی دفاع جامعه هستند.
بنابر آنچه گفته شد، معتقد ست، عادی سازی روابط ایران با ایالات متحده آمریکا، حتی اگر در پی یک سناریوی ساختگی صورت پذیرد، امری ست مثبت، که به تعویق انداختن آن هیچ مگر ادامه ی خودزنی و ادامه نابسامانی هایی که ملّت ایران در طی این چهار دهه متحمل شده است نخواهد داشت...حتی اگر مخالف میل مخالفین حکومت و مغایر با خواست منتقدان دولت و متفاوت با سلیقه ی سیاسی شما و من باشد.
آنها که بیمی از روابط شفاف سیاسی دولت وقت و تعامل آن با جهانیان دارند، لابد مشکل دیگری دارند. لیکن امور مملکتی را نمیتوان به تعطیلی کشاند، تا بلکه روزی کسانی قادر به تغییر و تحول در ساختار حکومتی یا سرنگونی آن شوند.
کسی صلاحیت قبول چنین مسئولیتی در قبال نسل های حاضر و آینده ندارد.