۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

میخواهم، میتوانم، دست خواهم یافت

اعتماد بنفس سالم و قوی موجب میشود، که ما گامهای استواری در زندگی برداشته و با قامتی افراشته با سایرین روبرو شده و رابطه برقرار کنیم. بدون انکه واهمه ای از برخورد دافعه و انتقاد دیگران  داشته باشیم. باعث میشود که در کار خود بیشتر موفق شویم و بیمی از عدم موفقیت احتمالی بخود راه ندهیم. شوربختانه اعتماد بنفس بسیاری از ما ادمها  در دوران کودکی اسیب دیده و ما درینجا باتفاق نگاه میکنیم ببینیم، که کمبود یا عدم اعتماد بنفس ازچه و کجا ریشه گرفته: نخست یاداوری کنیم: هیچ انسانی با اعتماد بنفس ضعیف بدنیا نیامده و نمی اید. زمانی که ما بخود اطمینان نداریم، خجالتی هستیم یا احساس درماندگی میکنیم، به تجاربی در کودکی ما بازمیگردد. انجا که بخورد ما داده اند که انگار چیزی کم داریم... که موجود بی ارزشی هستیم. " منتقد درونی " ما مدام به اعتماد بنفس و عزت نفس و قابلیتهای ما حمله میکند و درین کار موفق هم هست! " منتقد درونی" ما دائما با کلمات زشت و زننده ای چون " احمق"، "خل"، بی لیاقت"، " بزدل"، " بیعرضه"، " دست و پا چلفتی"، " بد ریخت" ، " بی استعداد" و " ضعیف" به اعتماد بنفس ما حمله میکند! مدام بما القا میکند که موجودی بی ارزش هستیم و هرگز کاری نمیکند که اعتماد بنفس، عزت نفس و خوداگاهی شخصیتی ما را تقویت کند! " منتقد درونی" ما کار خود را چنان زیرکانه و ماهرانه پیش میبرد، که هرچه سرزنش ناروا  بخورد ما میدهد را ناخوداگاه میپذیرم و به او حق میدهیم و انها را وارد میپنداریم! بنابرین چه جای تعجب که حس اعتماد بنفس و عزت نفس ما ضعیف بمانند!؟
 " منتقد درونی"ما  زمانی پا به عرصه حیات  نهاده که بزرگترها و یا کودکان همسن ما- اگاه یا ناخوداگاه - انگشت روی نقاط ضعف و اشتباهات ما گذاشته و با گفتار و کردار خود ما را تنبیه و مجازات کرده اند. هنگامی که انتظارات انها را براورده نمیکردیم با جملاتی چون " تو بدرد هیچی نمیخوری"، " تو هیچی نمیشی"، " عرضه هیچ کاری رو نداری" و ازین قبیل سرزنشها ما را تحقیر کرده و بعضی وقتها پیش امده که  این سرکوفت ها مانند تگرگ سخت بر سربعضی از ما باریده اند!
 هنگامی که بما یاد دادند که جهان را با چشم بزرگترها نظاره کرده و مثل انها ارزیابی کنیم " منتقد درونی" و همزمان اعتماد بنفس ضعیف پا به حیات ما نهادند!
 اگر ما علاقمند به تقویت اعتماد بنفس خویش که لازمه یک زندگی سعادتمند است هستیم، نخست بایستی بیاموزیم که  یاورو پشتیبان خویش باشیم و خودمان را تقویت کنیم : خودسازی کنیم. ما میبایستی چون یک مربی دلسوز بخود در کار و زندگی اطمینان خاطر و اعتماد بخشیم و استعدادهای خود را چنان پرورش دهیم که در صورت شکست یا ناکامی در بعضی کارها بلافاصله به یاری ما بشتابند.  میبایستی این " منتقد درونی" را کشف و انرا از زندگی خود بیرون بیافکنیم و  ندای مشفق و مشوق و سازنده جایگزین ان کنیم. از همین الان دست برداریم بخود تلقین کنیم که بیعرضه و بیمقدار هستیم و خودمان را بیخود کوچیک نکنیم.
به قلم  دکتر رولف مرکل - روانشناس
ترجمه به اختصار و نقل بمعنی

۱۳۹۱ آذر ۲۷, دوشنبه

تنی چند از "استردس" نوازان امروز جهان

   دویست وهفتاد وپنج سال از درگذشت پدیداورنده نابغه اش گذشته و، اسطوره استرادیواری هنوز زنده و پابرجاست: ساز اصیل ساخت "استرادیواری" مطاع پر ارزشیست که در بازار جهانی میلیونها ارزش داشته و اهل فن به صاحب خوشبخت یک از معدود "استرادیواری" های دنیا غبطه میخورند!
 استاد بزرگ "انتونیو استرادیواری"  تا بدانهنگام که پاسی از نود سال عمر پربارش گذشته بود نیز، با پشتکار خستگی ناپذیر، در کارگاهش در کرمونا (ی) ایتالیا به خلق سازهای مانای خود ادامه داد و بیش از یکهزار سازاز او به یادگار مانده است. اهل فن تخمین میزنند، که  تعداد سیصد ویولن ساخته ی دست توانای وی در اروپا، دویست و پنجاه دستگاه در امریکا و پنجاه  ویولن ساخته استاد در ژاپن وجود داشته باشند. دارائی ذیقیمتی که داشتن ان گواه تشخص است.
 برای نوازندگان عصرما، سازهای ساخته شده در قرن هیجدهم میلادی، تنها طنین افکن موسیقی بی عیب و نقص سحرانگیز نیستند، بلکه اوای زیبای انها را تسلی بخش تمنای درونی میخوانند!  ویولنیست و رهبر نامی ارکستر"یهودی منوهین" که خود افتخار داشتن دو ویولن "استرادیواری" را داشت، زمانی گفته است، که :"ویولن زیبا، کالبد جانداری ست، که روح نوازندگان خود را، در حافظه  نگاهداشته و باخود حمل میکند."
 از نوازندگان قرن بیست و یکم  ستایشگر سازهای استرادیواری میتوان  اندره ریو،   دیوید گارت ، جاشوا بل،   جانین جانسون  و سالواتوره اکاردو  باختصار نام برد.
( نقل بمعنی و اختصار) منبع: اخبار یاهو

۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

حراج دکتر و مهندس در برزن و بازار

 عنوانهای مهندس و دکتر نتنها معرف پایگاه اجتماعی وهویت اجتماعی برتر گردیده اند، بلکه داشتن انها از شروط الزامی دستیابی به پست و مقام و درامد عالی درسطح جامعه ما گشته اند. هر یک  بارها با خود اندیشیده ایم، که ایا براستی کرامت و شرافت اعضای دیگر جامعه،  یعنی سایر اصناف  که در خدمت شبانه روزی جامعه و مردم خود هستند، مادون شان یک دکتر یا مهندس است؟ ایا بهمین دلیل ست  که ما برای معرفی وابستگان اصناف زحمتکش دیگر، از شغل ایشان بعنوان پیشوند نامشان خودداری میکنیم؟
 بدیهیست، پدیده مدرک گرائی محدود به جامعه ما نیست. افتی دیرپای در جوامع عقبمانده بوده وهست.
                                                                  ***
 دکانداران دین در پی  اشغال کشور، نخست به قلع و قمع اقشار دانشاموخته ایرانی پرداحتند. سپس روشنفکرنمایان دینی با طرح انقلاب فرهنگی دانشگاه ها را به تعطیلی کشانیدند. دانشجویان  اواره  و سر از زندانها دراوردند. نودولتان کرسیهای دانشگاهی را به فرصت طلبان واگذار کردند. علاوه بر اختصاص دادن سهمیه های دانشگاهی به سوگلیها، امتحانهای ایدئولوژیک دینی نیز برای ورود به مدارس عالی و دانشگاهها برای شهروندان مغبون شده ایرانی  وضع گردید. بدینترتیب سرکردگان کشور نابود شدند  و عده ای بیدانش در صدر جامعه قرار گرفتند. امروزه شاهدیم که وابستگان حکومت اسلامی  به اینهمه خیانت و جفا  به اموزش عالی کشور بسنده نکرده و به خرید و فروش مدارک تحصیلات ساختگی در کوچه و خیابان روی اورده اند!
                                                               ***
 پسندیده است که ضمن سپردن بررسی این چالش بزرگ  به کارشناسان و دانشاموختگان ایرانی، از ایشان تقاضا کنیم، برای حفظ حیثیت حویش و جامعه، راه حلهائی جهت رفع  تبعیضات اجتماعی و حق کشی های مرتبط با این معضل یافته و به این فریب و بیعدالتی نقطه پایانی نهند!
 دربسیاری ازکشورهای جهان، جعل مدارک تحصیلی کلاهبرداری محسوب میشود و مجازاتهای سنگینی برای ان مقرر شده اند.  در جامعه کنونی ما، اما جعل مدارک دانشگاهی تبدیل به یک صنعت پردرامد شده است! مدارک تحصیلی در کلیه سطوح در خیابانها و موسسات اموزشی بطور رسمی خرید و فروش و اگهی میشوند!
 ایا وقت ان نرسیده است که متفکران ما به این معضل بپردازند و راه حلهائی را در جهت مقابله با ان ارائه کنند؟

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

ارمنی ضد انقلاب





   اوایل جمهوری اسلامی یه ارمنی میفته زندان؛ ازش می پرسند چرا آوردنت اینجا؟ میگه: خودمم نمیدونم! من یه ساندویچ فروشی دارم؛ بعد از انقلاب چند نفر یک عکس آوردند تو مغازه گفتند: این عکس رو بزن روی دیوار! عکس امام بود، ماهم عکس رو چسبوندیم...یه مدت بعد همونا یک عکس دیگه آوردند گفتند: این رو هم بچسبون! عکس بنی صدر  بود؛ شیش ماه بعد  چند نفر اومدند گفتند: عکس اون جاکش رو بیار پایین! من پرسیدم کدومشون رو؟...که دیدم منو گرفتند آوردند اینجا...
{ارسال شده توسط یک دوست ارمنی}

۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

حکم الله و رسول و شارع مقدس در مصر: قطع مچ دست راهزن موبایل در خیابان



 مصر کهنسال که روزگاری مقتدرترین کشور جهان بود، به هرج و مرج روزافزون کشیده شده است. سرزمین نیل  که تاچندی پیش یکی از جذاب ترین مقاصد جهانگردان بود، امروزه محل نا ارامیهای پی در پی شده است. بهارعربی درحال وزیدن است، ولی نه به سوئی که مقامات دیپلوماتیک غرب تصورمیکردند! وعده دموکراسی رهسپار منزل استبداد دینی شده و تانکهای زرهپوش ارتش موضع گرفته اند تا از رژیم مسری خودسر دفاع کنند!
 غروب دلتنگ قاهره اینروزها رنگ گلگون خود را از سنگفرش خیابانها به عاریه  میگیرد، سنگفرشهائی که به خون عاشقان ازادی اغشته شده اند. خون پاک کسانی که هنوز امیدشان را از دست نداده اند و تسلیم نشده اند.
  "استاندارد های دوگانه غرب" با سکوت دولتهای غربی در برابر اقدامات رژیم خودکامه ای که قصد تحکیم قوانین شریعه را دارد، بطور فاحشی خودنمائی میکند!
 شاهدی عینی گزارش داده است : "...دیروز در القصیر( یک محل توریستی در کناره دریای سرخ) عده ای مردی را  به اتهام ربودن یک دستگاه تلفن همراه، دستگیر میکنند. او به الله سوگند میخورد، که ندزدیده است. سوگند وی کفایت نمیکند. چند مرد وی را بازرسی بدنی میکنند. شوربختانه  تلفن در جیب وی پیدا میشود.اندکی بعد، درکف خیابان، در ملا عام  مچ دستش را قطع میکنند. پلیس انتظامی بهتزده این عمل شنیع را نظاره میکند. ولی کسی  مداخله نکرده و مانع نمیشود."
 اخرانها، حکم الله و رسول و قران، یعنی قانون شارع مبین اسلام را پیاده میکنند...
بقلم ینز بکر
  {  ترجمه ازاد - به اختصار }

۱۳۹۱ آذر ۱۵, چهارشنبه

نگاهی گذرا به پدیده طبیعی رقابت و پیچیدگی رقابتهای انسانی


   میتوان هدف اصلی مبارزه اجتماعی را دستیافتن به مناسبات عادلانه و برابر برای احاد جامعه نامید. درین میانه با پدیده های گوناگونی از جمله رقابت گرایشات گوناگون سیاسی با یکدیگر مواجه هستیم.
 رقابت انسان ها با یکدیگر محصولی  بیولوژیک در سطحی پیشرفته بوده که هدف بهره برداری از شرایطی، که ارتقا  شایسته ترینها  به راس هرم اجتماعی را میسرمینماید را دنبال میکند.
 اگر رقابت پیشرفته سیاسی را  با رقابت طبیعی -بعنوان مثال- با رقابت اسپرمها  که به باروری و تولید حیات نو می انجامد برابر کنیم، خواهیم دید که وجوه اشتراک و تفاوتهائی با یکدیگر دارند.
 از وجوه اشتراک انها یکی غالب شدن نیرومندترین بر سایرین است.
 دیگر یک  وجود اسپرمهای قاتل است که مانع عمل لقاح  میشوند.
  رقابتهای  طبیعی الزامی هستند. لیکن در جامعه  بشر ابزارساز، شاهد بکاربردن رزمافزارهای بسیار پیشرفته و پیچیده انسانها علیه یکدیگر هستیم. انسانها علاوه برکشمکشهای فیزیکی و بکار بستن زور و سلاحهای صنعتی، به سلاحهای نامرئی کشنده ای مانند دروغ، تهمت، جعل، تحریف،  فرافکنی و غیره و غیره...نیز علیه یکدیگر  مجهز شده اند...!
نتیجه گیری را بخواننده محترم وامیگذارد.

۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

پستی از میهن : نامش را امضا میکرد " رضا "



در خانواده روستايي و فقيري در كوهستان هاي مازندران به دنيا آمد. خدمت خود را به كشور از سربازي آغاز كرد. روزي كه آمد، ايران در خاك نشسته بود. روزي كه رفت تنها مشتي خاك از ايران آباد را با خود برد. 
الگويي براي نسل خود و نسلهاي بعد بود .
نشانه اقتدار و موجب غرور ايرانيان بود .
-دوست و دشمن قبولش دارند .

بخشي از خدمات او :
دستور به سر گذاشتن کلاه پهلوی به جای دستار و عمامه به همه‌ی مردم در سال ۱۳۰۳خورشیدی (در پست نخست وزیری)
تغییر پوشش رسمی مردانه از قبا به کت و شلوار
کشف حجاب (تغییر لباس زنان از پیچه و روبند به لباس و کلاه فرنگی و باز کردن صورت)
ایجاد دادگستری در بهمن 1305
تاسیس قشون متحدالشکل و ارتش در سال 1300
 تدوین اولین قانون مدنی ایران در سه جلد (جلد اول در اموال 1307، جلد دوم در اشخاص 1313 و 1314، جلد سوم در ادله اثبات ادعا)
سامان بخشی به ثبت اسناد و املاک به صورت فعلی در سال 1311
بنیانگذاری ثبت احوال و اجباری کردن برگزیدن نام خانوادگی و صدور شناسنامه در سال 1304
لغو کاپیتولاسیون برای همة اتباع خارجی ، 21 اردیبهشت 1307
اسکان عشایر
براندازی خانسالاری (ملوک الطوایفی)
بنیانگذاری بانک سپه (نخستین بانک ایرانی) اول اردیبهشت 1304
ساخت راه‌آهن سراسری ایران (از خلیج فارس تا دریای خزر) آغاز 23 مهرماه 1306، اتمام 3 شهریور 1317
ساخت راه آهن قم-یزد-زرند آغاز سال 1317
بنیانگذاری بانک ملی ایران در 14 اردیبهشت 1306
بنیانگذاری بیمه ایران در 15 آبان 1314
جاده‌سازی، پلسازی و تونل سازی در کشور
بنیانگذاری بانک فلاحتی- بانک کشاورزی در سال 1312 
بنیانگذاری رادیو ایران (نخستین ایستگاه رادیویی ایرانی) در 1318 ، افتتاح در 4 اردیبهشت 1319
بنیانگذاری خبرگزاری پارس(نخستین خبرگزاری ایرانی) در سال 1313
بنیانگذاری دانشگاه تهران (نخستین دانشگاه ایرانی در ایران) در سال 1314 آغاز بهره برداری 1316
تغییر تقویم رسمی ایران از تقویم هجری قمری به تقویم خورشیدی جلالی
اعزام اولین دسته از دانشجویان ایرانی برای آموختن فنون جدید به فرانسه، آلمان و انگلستان (60 تن در سال 1301) (در حالی که خودش تنها یک مسافرت خارج رفت و آنهم ترکیه)
ساماندهی تعرفه گمرکی و واریز در آمدهای آن به حساب دولت در سال 1315
تشکیل موزه ی خزانه جواهرات ایران و پشتوانه اسکناس در سال 1316
سرکوب شیخ خزعل در خوزستان و بازگرداندن این خطه به دامن میهن  آذر 1303 (بریتانیا از شیخ خزعل حمایت میکرد و رضاشاه را تهدید هم نموده بود)
تأسیس فرهنگستان ایران (برای تقویت زبان و ادب فارسی) در 29 اردیبهشت 1314
تأسیس بانک رهنی برای گسترش خانه سازی در کشور در 25 دیماه 1317
تأسیس نیروی دریائی در سال 1311 ،  آموزش افسران ایرانی  در ایتالیا  در شرایطی که تا قبل از  آن بریتانیا یگانه قدرت دریایی در جنوب ایران بود
بنیانگذاری نیروی هوائی در سال 1303 (فرستادن اولین محصلین خلبانی به اروپا در سال 1302، فارغ التحصیلی اولین خلبان ایرانی احمد نخجوان در 1304 که در پنجم اسفند در اولین پرواز رسمی در فرودگاه قلعه مرغی به زمین نشست)
تأسیس اولین کارخانه هواپیما سازی ایران ، شهباز در 1312، آغاز بهره برداری در 1314، پرواز اولین هواپیمای ساخت داخل در اول مرداد سال 1317
تأسیس کتابخانة ملی ایران در سال 1316
برچیدن بلدیه ی شهری قاجاریه و تاسیس شهرداری در سال 1309
الغای امتیاز نشر اسکناس توسط بانکهای خارجی در سال 1309 و اختصاص آن به بانک ملی در سال 1310
تاسیس دانش سراها و موسسات آموزشی در سال 1312
تاسیس مدارس دخترانه و راهیابی بانوان به دانشسرای عالی در سال 1314
تاسیس سازمان غلات و محصولات کشاورزی در سال 1315 (آغاز بهره برداری از سیلوها در 1319)
لغو امتیاز بی قید و شرط فرانسویها برای باستانشناسی در ایران در سال 1306
تاسيس اداره باستانشناسي و بيرون آوردن بخش عمده پرسپوليس و پاسارگاد از زير خاك 1307
پايه گذاري صنعت فولاد(اقدام به ساخت اولین کارخانه فولاد در سال 1309 که متأسفانه با آغاز جنگ جهانی دوم به اتمام نرسید    )
ايجاد صنايع دخانيات داخلي در سال 1316
راه اندازی اولین كارخانة قند و شكردر 1309 (اولین کارخانه در 1274 تأسیس گردیده بود اما بعد از 3 سال با فشار کمپانی های خارجی بسته شد)ه
تأسیس اولین كارخانة سيمان در  1312 در نزدیکی شهر ری با ظرفیت 100 تن در روز
تأسیس اولین کارخانة آردسازی در سال 1299
تأسیس اولین کارخانة بافندگی نخ و ابریشم در سال 1304
تاسيس موزه ملي ايران در سال 1316
تأسیس انجمن ملی تربیت بدنی (خاستگاه سازمان تربیت بدنی کل کشور) در سال 1313
تأسیس استادیوم امجدیه تهران (شهید شیرودی فعلی) در سال 1313
امکان استفادة همگانی از تلفن (در سال 1302 شمسی قراردادی برای احداث خطوط تلفنی زیرزمینی با شرکت زیمنس و هالسکه منعقد شد و سه سال بعد در آبان ماه 1305 شمسی تلفن خودکار جدید بر روی 2300 رشته کابل در مرکز اکباتان آماده بهره‌برداری شد. مرکز تلفن اکباتان در سال 1316 شمسی به 6000 شماره تلفن رسید)ه
حمایت واقعی از تولید، کار و سرمایة ایرانی (افزایش تعداد شرکتهای صنعتی ایرانی از 93 شرکت در سال1310 به 1835 شرکت در سال 1320ه
توسعة صنایع دیگر: 8  كارخانه چرم­سازی، كارخانه­ های جورابِ  كش­بافی، كبریت­ سازی، آهن­سازی، ریخته­ گری، نجاری، كیسه و حریر بافی رشت، بطری­سازی، كمپوت و مربا­سازی خراسان، كارخانه پنبه اصفهان، كارخانه تهیه تراورس و كارخانه قیر اندود كردن تراورس،  كنف، کارخانة تولید صابون و روغن­كشی

زنباره و عیاش نبود، همواره لباس نظامی بر تن داشت، حکومت بر یک کشور مفلوک با مردمان فقیر و تحقیرشده را بر خود نمی پسندید. آرزو داشت ایران را کشوری پیشرفته، مستقل و مقتدر ببیند. كم سواد بود اما به اهمیت علم و دانش کاملاً واقف بود. برای توسعة علم و نهادینه شدن آن در کشور ارزش بسیار قایل بود. مستبد بود و مخالفان سیاسی و نظامی خود را بر نمی تابید.
ه
پستی از میهن : نامش را امضا ميكرد « رضا »

۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

هاج و واج، درکشمکش ابرقدرتها: بهای گزاف ملت ایران در ازای ادامه حکومت ولی فقیه



 میهن ما ایران، سرزمینی کهنسال در سلطه یک دیکتاتور ماجراجو است. از انجا که امریکا از برسمیت شناختن حکومت خودکامه او سر باز میزند، همه توان ومنابع طبیعی ایرانیان را به تلافی بی مهری غرب، در اختیار حامیان چینیروسی**خود قرار داده است. ولی فقیه برای حفظ و ادامه حکومت، کشور را درگیر رقابتهای قدرتهای جهانی نموده و اینده ایران را بمخاطره جدی میاندازد.  
 ایا ما که نفع و صلاح میهن خود را در راستای سیاستهای این حکومت قرون وسطائی نمی بینیم، نمیبایستی به خود و ملت ستمدیده پاسخ دهیم، که با چه اهرم و ابزار و چه روشی قصد ازادی از یوغ استبداد و استقرار حاکمیت ملی را داریم؟ 
 ایا ادامه روش تسلیم و توکل، فرصت کشی و شیوه ی  باری بهر جهت مدعیان سیاست، مشارکت منفعل درین خیانت تاریخی به نسل کنونی و ایندگان نیست؟
 چه پاسخ درخوری به بستگان زندانیان سیاسی تحت شکنجه، بیمار و در حال اعتصاب غذا میدهیم؟

* در گزارشی که نسخه اصلی ان اخیر سانسور شده است ( ویدئو با زیرنویس انگلیسی و متن نگاشته شده به المانی) سرلشکر ژانگ ژوهانژوگ،  استاد دانشگاه دفاع ملی چین، میگوید:" چین برای حفاظت از ایران لحظه ای تردید نخواهد کرد، حتی به قیمت جنگ جهانی سوم!"
** مهدی داریوش ناظم رعایا درین مقاله سیاستهای روسیه وچین و  قاطی شدن حکومت ایران در کشمکشهای ابرقدرتها را ترسیم میکند.