۱۳۹۷ خرداد ۴, جمعه

جنگ بی تفنگ (۲)



 بحران ­سیاسی در شرایط عادی یک وضعیت­ ناپایدار و زودگذر ست؛ وقوع یا احتمال وقوع آن (بر اساس داده ها) قابل پیشبینی و معمولاً اجتناب پذیر و قابل پیشگیری است؛ در صورت وقوع نیز کمابیش راهکارهای تجربی برای مهار بحران و برونرفت از آن وجود دارند.
 در کشورهای موسوم به جهان سوم لیکن جامعه بازیچه دست حوادث است. در صورت وقوع یک بحران، دولتمردان چنین جوامعی قادربه بهره ­برداری از راهکارهای علمی و عملی نیستند؛ چون در اغلب موارد بهترین تصمیم کناره گیری از سمت­ اداری و واگذار­کردن امور به مردم ­کاردان است؛ ولی آنها سماجت کرده و سعی می­کنند مشکل و علل اصلی بروز آنرا پنهان کنند. بدین ­ترتیب بحران یا مسئله حل نشده بجا­مانده و علل وقوع آن ناشناس می­ مانند.
صرفنظر از جنبه ­های منفی، جامعه بحران ­زده یک حُسن کم ­نظیر دارد:
 آبستن تحولات­ ناگهانی و آماده جهش به پیش است.
   جامعه­ ای میتواند از پتانسیل­ های موجود استفاده بهینه کند، که از نیروی اجتماعی متشکّل و منسجم برخوردار باشد. درآنجا­ست که نیروی اجتماعی با علم به فرّار بودن فرصت ­های سرنوشت ­ساز، لحظه ­های صامت اختناق را «آرامش قبل از طوفان» محسوب کرده، در بیدارباش دائمی بسر­می­برد و با چشمانی باز مترصد است، هر تهدید از ناحیه وقایع غیر مترقبه را تبدیل به فرصت نماید. 
  آری، سرنگون ­کردن دیکتاتوری و برقراری مناسبات دموکراتیک یک خواست مشروع و قانونی هست و ملت ما از روز نخست حکومت آخوندی، مقاومت و پیکار خونین خود علیه الیگارشی غاصب را آغاز نموده است؛ ولی نمی­ بایست دچار خطای ­فکری شد و تصور کرد، هدف اصلی و خواست واقعی ملّت ایران تغییر و تحول در سطوح حکومتی، جابجایی قدرت سیاسی و رفتن این و به دست گرفتن ماشین دولتی توسط آن، بهر قیمت است.
  ما به حمایت جهانی نیاز داریم و از هر گونه پشتیبانی سیاسی و حقوقی دولت­های خارجی استقبال و قدردانی می کنیم؛ لیکن این بدان معنا نیست که به امید قوای­ نظامی بیگانه بنشینیم که بیایند و بکوبند و کشورمان را آزاد و به دست ما بسپارند. چشم­ طمع به دست خارجی داشتن مولود انفعال و بی اراده ­گی است. اتکا به بیگانه یک خطای راهبردی نابخشودنی است. این مسئله حیاتی بار ها مورد بحث قرار گرفته و هر بار به طریقی به این نتیجه رسیده ایم، که بدون یک گزینه قوی برای جانشینی، حریف حکومت زور و زر نخواهیم شد.
  بخش اعظم جمعیت کشور به ستوه آمده و اقشار گوناگون آماده مشارکت در یک حرکت ­رهائی­ بخش ملّی هستند، لیکن آنها نگران آینده نیزهستند. بنابرین وجود یک تشکیلات ­سیاسی که مستعد اداره ­کشور در فردا­ روز پس از سقوط حکومت قرون وسطائی باشد، نگرانی ­های امنیتی مردم را کاهش داده و آنها را تشویق به مشارکت فعال میکند.  
   ما ایرانیان موظف هستیم از تجربه خونین مردم سوریه عبرت گرفته و بپذیریم، شرایط مخالفان حکومت ملا ها بهتر از مخالفان اسد نیست؛ شاهد بوده ایم، که چهل دولت و ارتش جهان تحت رهبری ایالات متحده، علاوه برآن نیروهای طرفدار ترکیه، نیروهای مسلح طرفدار سعودی و متجاوز از هزار گروه مسلح از گوشه و کنار دنیا هیچیک به تنهایی و همه آنها با هم نتوانستند جای خالی یک گروه سیاستمداران مخالف و مستعد جایگزینی اسد در سوریه را پر کنند؛ چون هر یک ساز جداگانه می زد و با هم اتحاد نداشتند!   
هدف از ذکر این موارد دعوت به انصراف از بهره گیری از امکانات و فرصت های موجود و گاه سئوال برانگیز نیست؛ می دانیم مبارزه با حریف خشن و تا به دندان مسلح آسان نیست؛ هیچگونه مخالفت با بکارگیری اسباب و ابزار گوناگون در جنگ روانی علیه حکومت و تشویق بدنه آن به پیوستن به ملت خود نیست؛ قصد این نوشته تشویق به فرصت کشی و ادامه روش تسلیم و توکل نیست؛ ما نیاز به کمک داریم؛ می دانیم که بدون حمایت جامعه جهانی و دولت های خارجی کاری از پیش نخواهیم برد... باوجود این، به خود جرات می دهد بگوید:
 ما نیاز به مداخله ارتش بیگانه جهت سرنگونی حکومت متکی به زور و معتقد به زور نداریم؛ چون حکومت از درون متلاشی است. این حکومت اگر مستعد استحاله بمنظور انتزاع بقا بود،  فرصت های فراوان در اختیار داشت؛ پس شاهدیم که نتوانست در روش ضد مردمی خود تجدید نظر نموده و کشور را از طرق مسالمت آمیز به دست نمایندگان واقعی و منتخب ملت بسپارد. سطح اتکا هیئت حاکمه سست و اقلیت خوار وابسته نیز بر سر بزنگاه به آن پشت می کند؛ بنابرین آینده ای ندارد.
ما ایرانیان نیاز مبرم به اتحاد داریم؛ نیاز به تشکیلات بزرگی که بتواند اکثر قریب به اتفاق نیروهای تحول خواه را پوشش دهد و صدای رسای ملت ایران باشد. ما نیاز به ایرانیان دانش آموخته و حتی  متفکران خارجی ایراندوست داریم، که گرد هم آمده و دولت موقت در تبعید تشکیل دهند؛ کابینه ای که بتواند تغییر و تحول را مدیریت و در مرحله گذار تا برگزاری انتخابات از فروپاشی شیرازه امور پیشگیری کند.
 ما هم عقیده هستیم که بدون کنار گذاشتن ماجراجویی های منطقه ای، تحریم های اقتصادی ادامه خواهد داشت، حکومت اسلامی بیش از پیش بازیچه دست قدرت های جهانی قرار خواهد گرفت و خطر اصطکاک نظامی افزایش می یابد...پس چه دلیل داریم خود را در مظان اتهام بیگانه پرستی قرار دهیم؟
 حال بگذار در چند سطر پایانی، تصویری از اوضاع ترسیم و نظری به احتمالات بیفکنیم، تا ببینیم آیا براستی ما برای سرنگون ساختن این حکومت مکار، نیاز به دخالت قوای بیگانه داریم یا نه:
بر ما واضح و مبرهن ست:        
بدون التزام حکومت به مبانی حقوق بشر،
 بدون تبدیل سپاه به سازمان صرفاً دفاعی،
 بدون استحاله درونی حکومت و با وجود ارگان های ضد مردمی، نارضایتی و مخالفت مردم  کاهش نخواهد یافت و قوای حکومت بطور روزافزون تحلیل می رود.
بدون برجام، بدون رفع تحریم ها، نه از سرمایه گذاری خارجی خبری خواهد بود، نه از رونق تولید داخلی و افزایش صادرات غیر نفتی، نه از کاهش نرخ بیکاری.
بدون مورد حسابرسی قرارگرفتن شفافیت مالی و مالیات دهی کارتل های اقتصادی-مافیایی، هیچ تغییری در کاهش فلاکت اقتصادی رخ نخواهد داد...فلاکت انباشته شده و در آینده ای نچندان دور (احتمالاً همزمان با مرگ خامنه ای) جهان شاهد انفجار آن خواهد بود...در صورت رویارویی سپاه و بسیج با مردم، ملّت ایران پا بر نعش آنها خواهد نهاد و عبور خواهد کرد. آنروز دور نیست.




۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۸, جمعه

شبه دولتِ روحانی: باد در قفس



  فلسفه وجودی قانون، حراست از حقوق و آزادی های آحاد مردم در کلّیه شئون شخصی و اجتماعی است و دولت، موظف به اجرای آن و حفظ آسایش و امنیت مردم است. همزمان با اداره امور داخلی، دولت مسئول پیشبرد اهداف و منافع ملّی، بدون اتکا به قدرت بیگانه است.

 شبه دولتِ روحانی امّا تاکنون در اجرای قانون و انجام وعده های انتخاباتی خود ناتوان بوده است.                   
 وی نتوانسته اختیار امور اجرایی، یعنی عرصه منحصر به دولت را تحت کنترل قرار دهد و آمُخته شده مسئولیت نارسایی ها را بر گردن خامنه ای و گاه بر گردن هوچی های حکومتی بیفکند (همان گروه هایی که خود وی جیره شان را تعیین و تامین می کند). 
 روحانی موذیانه تفکیک قوا را بهانه ساخته و هرازچند گاه با کنایه ای از خود رفع مسئولیت نموده و بر بی کفایتی دولت سرپوش می نهد؛ گویی شیخ در سپهری بیرون از دایره قدرت بسر می برد. حسن روحانی بجای درک روح حاکم بر جوّ مذاکرات هسته ای و آغاز اصلاحاتی که کشور را وارد مناسبات تازه کند، سرگرم چانه زنی بر سر تقسیم پول هایی شد، که در حقیقت شاه فقید سرمایه گذاری بعبارت دیگر پس اندازکرده بود.
 روحانی گمان می کرد حکومت اسلامی امان نامه گرفته و خر ملا از پل گذشته است. پس جز فخر فروشی، پُز دادن و قسم خوردن به اینکه "تحریم ها هرگز و هیچگاه قابل برگشت نیستند!" گام مثبتی در جهت اصلاحات نیمبند بر نداشت. همین خطای محاسبه بتنهایی دلیل قاطعی برای استعفای دولت است.
 وی در برابر فساد و دزدی ها سکوت اختیار کرده و عملاً شریک دزد و رفیق قافله شده است.  
 روحانی از مقابله با عناصر مخربی که به گفته وی دولت را فلج کرده اند شانه خالی کرده و با ابراز ناتوانی مظلوم نمایی نموده و عوامفریبی می کند.
 کابینه وی اقدام سازنده ای در رفع نارسایی ها و یا کوتاه کردن دست ارگانهای زائد نیمه دولتی انجام نداده و وزرا سرگرم وقت کشی و پرسه زدن بر لبه پرتگاه سقوط هستند.
 حالیه اگر آنچه گفته شد گزاف و مقرون به واقعه نیست، وظیفه دولت است پیش از رسیدن بحران غیر منتظره که در راه است، توان خود را به کار بسته و عناصر فاسد و ضد مردمی را برکنار نموده و در صورت مقاومت بازداشت و روانه زندان کند؛ زندان جای اندیشمندان و روزنامه نگاران نیست.
گام بعدی انحلال ارگان های ضد مردمی و غیر دولتی است و سپس هموار کردن راه برای واگذاری مسالمت آمیز قدرت به نمایندگان واقعی و منتخب مردم.


۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

ختم غائله آخوندی