۱۳۹۳ آبان ۹, جمعه

پیمان دفاعی اتلانتیک شمالی (ناتو) روسیه را به "تهدیدی برای حمل و نقل هوایی داخلی در اروپا" متهم ساخت


Zwei russische Kampfjets vom Typ Suchoi Su-25 - hier bei einer Militärübung in Weißrussland



  پیمان دفاعی اتلانتیک شمالی (ناتو) روسیه را به "تهدیدی برای حمل و نقل هوایی داخلی در اروپا" متهم ساخت. دلیل این امر پروازاعلام نشده ی هواپیمای نظامی روسیه در چند روز گذشته می باشد، که از قطب شمال برفراز اقیانوس اطلس  تا مرز حریم هوائی پرتغال پرواز نموده وغالبا  به پیام های رادیوئی پاسخی نمی دهند.  با این حال، فرماندهی ناتو اذعان می دارد، تاکنون هیچیک ازین موارد به نقض حریم هوایی کشوری منجر نشده است. برخی از رسانه ها  گزارش داده اند، که جنگنده های ناتو نیز طبق قانون های بین المللی بمنظور "مشایعت" جنگنده شکاری های روسیه به پرواز در امده اند. این روش طبیعی زمانی صورت میگیرد، که پرواز اعلام نشده ای به حریم هوایی کشورهای عضو ناتو نزدیک میشوند.
در ده ماه اول سال 2014 چنین مواردی
بیش از صد بار گزارش و ثبت گردیده اند؛ این رقم در مقایسه با میزان متوسط اینگونه مانورها ​​در سال های اخیر افزایشی "غیر عادی" محسوب می شوند. تنها در دو روز گذشته، چهار حادثه در فضای هوائی دریای شمال رخداده اند، که در یکی از آنها  هشت هواپیمای نظامی روسیه به حریم هوائی نروژ نزدیک شده و متعاقب اسکورت انها توسط  جنگنده های ناتو، شش فروند بسرعت به روسیه بازگشته ولی دو فروند مسیرپرواز خود برفراز اقیانوس اطلس را تغییر ندادند.
 کارشناسان نظامی که نام انها فاش نشده است برین باورند، که روسیه در صدد است سرعت واکنش نیروی هوائی ناتو، در موارد اضطراری را ازمایش کند. این تحرکات هوائی میتوانند، واکنش روسیه به مانورهای پیاپی هواپیماهای نظامی ناتو برفراز اوکرائین محسوب شوند، که در ماههای اخیر-نسبت به گذشته- بمیزان پنج برابر افزایش یافته اند.

 

۱۳۹۳ آبان ۸, پنجشنبه

ارکستر سمفونیک لندن تقدیم میکند: پلت فرم رایانه ای " LSO PLAY "

Play time
                                           


 
  ارکستر سمفونیک لندن* اقدام به راه اندازی پلت فرم  رایانه ای نوینی  نموده است، که فاصله میان بینندگان واعضای ارکستر را از میان برداشته و تجربه نوینی به تماشاگران ارائه میدهد. دوستداران موسیقی، با بهره گیری از ان خواهند توانست، هنگام مشاهده یک کنسرت، در میان ارکستر گردش نموده و نگاه خود را ازنزدیک و به دلخواه بر سازها و نوازندگان مختلف معطوف و متمرکز نمایند. این پلت فرم جدید از کیفیت تصویری بالائی برخوردار بوده و سازهای گوناگون را معرفی می کند. 
 مشاهده ی  آنلاین شیوه ی نواختن سازها توسط نوازندگان، فرصت اموزشی بی همتایی برای نوازندگان جوان، هنرجویان و بویژه هنراموزان موسیقی کلاسیک فراهم اورده است.

 
 * نگاهی به تاریخچه ارکستر سمفونیک لندن (گفتگوی هارمونیک)

مقام ارشد امریکائی بنیامین نتانیاهو را "چلغوز" نامید

 
 زود دویچه تسایتونگ: اظهارات یکی از مقامات عالیرتبه امریکا، سرو صداهای فراوانی در اسرائیل ایجاد کرده است. این مقام ارشد امریکائی بدون در نظر گرفتن موازین دیپلوماتیک، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را "چلغوز" نامیده است. به نقل از مجله اتلانتیک این مقام ارشد کابینه ی پرزیدنت اوباما -که نام وی فاش نشده- اظهار داشته: « در مورد "بی بی" ( بنیامین نتانیاهو) بایستی گفت، که او یک "چلغوز" است!»  این عبارت تحقیرامیز که معادل با "بزدل" یا "ترسو" تعبیر میشود، با واکنش تند بنیامین نتانیاهو در کنیسه اسرائیل مواجه گردید. وی در دفاع از خود مدعی شده است « بمن حمله میشود، چون من از حکومت اسرائیل دفاع می کنم!» 
  هیاهوی کنونی، نمایانگر افزایش تیره گی در روابط دیپلوماتیک میان دولت ایالات متحده و دولت نتانیاهواست. در حالیکه دولت اسرائیل در صدد گسترش طرح اسکان هزاران یهودی در شرق بیت المقدس اشغالی است، این امر با مخالفت شدید دولت امریکا و جامعه جهانی روبروست. گسترش طرح خانه سازی و اسکان یهودیان در اراضی اشغالی توسط دولت نتانیاهو نه تنها موجب خشم فلسطینی ها و مخالفت انها ست، بلکه به سردی روابط جامعه بین المللی با اسرائیل گشته است؛ علاوه برین، تلاش دولت ایالات متحده در تعامل با ایران را بمخاطره می اندازد. مجله اتلانتیک از بحران-عنقریب- تمام عیاری میان دولت امریکا و اسرائیل سخن رانده و سخنان مقام امریکائی مزبور را متوجه شخص نتانیاهو براورد می کند که اظهار داشته: « وی نه توان اغاز جنگ تازه ای دارد و نه حاضر به تعامل با اعراب  سنی است؛  نتانیاهو فقط بفکر پیشگیری از شکست سیاسی شخص خودش است!» 
 نتانیاهو در خود اسرائیل نیز با مخالفت و مقاومت های پی در پی روبروست؛ برای نمونه وزیر دارائی اسرائیل "جایر لاپید" از تخصیص بودجه، برای پروژه های عمرانی در کناره های باختری رود اردن، به دلایل گوناگونی چون مخالفت جامعه جهانی و اولویت های دیگر سرباززده است. اورشلیم پست پیشبینی کرده است، که مخالفت وزیر دارائی با نتانیاهو، احتمالا به بحران تازه ای در دولت نتانیاهو خواهد انجامید. 

۱۳۹۳ آبان ۷, چهارشنبه

یکصد و هشتاد و هشت کشور جهان خواهان لغو تحریم های ایالات متحده علیه کوبا هستند


Restaurierte US-Straßenkreuzer in Havanna. Der sozialistische Staat will vom Handelsembargo der USA befreit werden
"دی ولت" ( ترجمه باختصار)
مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای بیست سومین بار تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه کوبا را محکوم کرد. یکصد و هشتاد وهشت کشورعضو سازمان ملل رای مثبت، سه کشور رای ممتنع و تنها ایالات متحده امریکا و اسرائیل به این لایحه رای منفی دادند. شکوائیه ی هیئت نمایندگی کوبا در سازمان ملل متحد گویای اثار وخیم تحریم ها در زندگی شهروندان کوبا می باشد، لیکن ایالات متحده امریکا تحریم های اقتصادی را در درجه نخست متوجه هیئت حاکمه ی کوبا توجیه کرده و لغو  ان را مشروط به دموکراتیزه کردن کوبا اعلام نموده است. کشورهای امریکای لاتین تا کنون  بیست و دو بار لایحه ی لغو تحریم ها را تقدیم مجمع عمومی سازمان ملل کرده اند، ولی هر بار با مخالفت ایالات متحده امریکا مواجه گشته و اینبار نیز انتظار ترتیب اثری به این درخواست نمیرود. هرچند تقاضای مکرر لغو تحریم ها علیه کوبا ناموفق مانده است، لیکن پشتیبانی از ان در طی بیست سال گذشته از پنجاه کشور تاکنون به سه برابر ارتقا یافته است.

۱۳۹۳ آبان ۳, شنبه

این سوریه است، " گاگول!"

 امیر طاهری- الشرق الاوسط:  قرارگرفتن "داعش" در مرکز توجهات رسانه ای، مسئله ی "سوریه" را به حاشیه رانده است؛ لیکن در حقیقت این بحران سوریه است که در قلب  کانون اشوب قراردارد و خاورمیانه را متزلزل ساخته است. از انجا که شواهد موجود دال بران هستند که کشورهای دموکراتیک غربی و متحدین منطقه ای انها، به قصد رویا روئی با رژیم حاکم بر سوریه وارد ماجرا نشده اند، چشمانداز امیدبخشی به برقراری صلح و ثبات منطقه ای درپیش نیست؛ زیرا پدیده ی "داعش" نتیجه و پیامد بحران،  سوریه خود علت ان می باشد.
 حتی از نقطه نظر نظامی نیز، مبارزه با داعش، نمادی گنگ از باتلاق گسترده ای موسوم به بحران سوریه بیش نیست. زیرا "داعش" توانسته است تاکنون نزدیک به چهل در صد از خاک سوریه را به کمک حامیان خود به تصرف دراورد. برخلاف افراطیون جهادی دیگر( برای مثال القاعده)، داعش در درون مرزهای کشور خاصی فعالیت نمیکند و درصورت اشغال کوبانی خواهد توانست سرزمین پهناوری میان حلب درسوریه، بخشی از عراق تا مرزهای ترکیه را تحت کنترل نیروهای خود قرار دهد.
 براساس ارکان سه گانه ی نظامی "استیلا"، "پاکسازی" و "سیطره"، میتوان دلیل شکست اقدامات نظامی را بدینسان توجیه نمود: به فرض انکه نیروهای ارتش عراق بهمراهی نیروهای نظامی کرد، یا ارتش ترکیه و یا نیروهای متحد تحت رهبری امریکا موفق شوند بر مناطق اشغال شده توسط "داعش" استیلا یافته و سپس انجا را پاکسازی کنند، کنترل و سیطره بر مناطق ازادشده بر عهده ی که خواهد بود؟ ایا در پی بازپس گرفتن اراضی اشغال شده از دست کثیف نیروهای داعش، دولت ترکیه با واگذاری بخشی از ان اراضی به گروه مارکسیست لنینیستی پ ک ک، که امکان تشکیل دولتی مینیاتوری را برای خود فراهم می بیند، موافقت خواهد کرد؟
 ایا واگذاری این اراضی پس از پاکسازی نیروهای داعش به رژیم سوریه که در حال حاضرفقط بر چهل درصد از خاک سوریه سیطره دارد قابل تصور است؟
 برخی مقامات در واشینگتن و اسرائیل معتقد هستند، می بایستی به دولت بشار اسد یاری کرد، تا کنترل کامل بر اراضی سوریه را مجددا بدست گیرد؛ لیکن ایا مخالفان بشار اسد پس ازینهمه ماجرای خونین، گریبان سرنوشت خود را به بشار اسد خواهند سپرد؟ علاوه برین در شرایط کنونی نمیتوان اثری از انگیزه و دلایلی قوی از سوی جناحی یافت، که مایل و قادر به سیطره بر سراسر خاک سوریه باشد و دولت سوریه نیز ازین امر مستثنی نیست! زیرا هر که چنین داعیه ای در سر داشته باشد، همچون هدفی اسان در معرض تهاجم سایر جناح های مخالف دیگر درین بازی مرگبار قرار خواهد گرفت!
 برخی از اگاهان سیاسی برین باورند، که دولت سوریه دچار مرگ بالینی شده است و امیدی به بهبود ان نیست؛ برخی دیگر برین باورند که امپریالیسم غرب در تجزیه ی "سرزمین شام" خطوط مرزی را بدون درنظر گرفتن تفاوت های قومی و مذهبی مردم این منطقه و بیتوجه به ارمان های گوناگون انها تعیین کرده است وبهمین دلیل، هیچیک از انها از ان خرسند نیست.
  ده سال پیش "جوزف بایدن" طرحی مبنی بر تجزیه عراق به سه کشور جداگانه ارائه نمود وهماکنون، روزانه هزاران اعلامیه درین باره درسرتاسر سوریه در گردش است! درست است که امروزه می بایستی نیروها را در جهت نابودی دشمنی بنام داعش متمرکز کرد، لیکن پیروزی نهائی هنگامی حاصل میشود، که دولتی در سوریه مستقر شود، که اهداف و امال کلیه ی نیروهای درگیر این ماجرا را پوشش داده باشد.
 خردمند واقعی کسی ست، که در اوج درگیری و جنگ نیز به پیامدهای واقعه پس از اختتام ان و توازن قوا در اینده بیندیشد! مثالی برای روشن شدن ماجرا: ازادساختن  خاک سوریه و پاکسازی داعش پسندیده، ولی ایا واگذاری بخشی از خاک سوریه (بعنوان مثال به نیروئی مانند پ ک ک ) به خیال انکه انها معتدل تر از داعشی ها هستند، بدان نمی ماند که تکه گوشتی را از ماهیتابه برداشته و مستقیم روی اتش بیاندازند!؟
 پرداختن به نظریه هائی که هدف غائی انها تجزیه سوریه است، یکبار دیگر طعنه مشهورغربی ها که بلی "عرب ها قادر به اداره جوامع خود، بدون بکارگیری ترور و خشونت نیستند!" را بر سر زبانها خواهد افکند! پنداری کشورهائی مانند استرالیا، امریکا، هند و سایر کشورهای جهان جملگی، حاضر و اماده  از اسمان بزمین منتقل شده اند، که با "ساختگی" و بی اهمیت خواندن کشور سوریه ، قصد تجزیه انرا در پیش گرفته اند!
 تنها گزینه واقع بینانه این است که به احیای دولت سوریه در یک محیط به طور کامل جدید دست یافت. راه حلی که قادر خواهد بود  «بهشت امن» ی  با مستقر کردن سپاه حافظ صلح سازمان ملل متحد و نظارت مستقیم ان سازمان بر مناطق مرزی سوریه با ترکیه، لبنان، اردن و عراق نخست ارامش برقرار کند، تا زمینه  مساعدی  برای ایجاد گفت و گو های بین المللی، با هدف مشارکت دادن کلیه ی جناح های سیاسی -در حال حاضر درگیر- و تقسیم  قدرت میان انها فراهم گردد و در نهایت به استقرار دولتی با ثبات در سوریه بیانجامد. این امر می بایستی توسط کانون های قدرت جهانی و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، که نقش واسطه در دستیابی مردم سوریه به میثاقی ملی را ایفا می کند که بدون تجزیه سوریه قابل تحقق است.
(ترجمه به مضمون، ازاد، با بکارگیری زبانهای کمکی و مترجم گوگل) 

 US must take sides in Syria to avoid an end worse than ISIS

۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

در رثای جانباختگان بی گناه خاورمیانه

چندی بیهوده صرف یافتن پاسخی برای این پرسش ساده شد، که ایا براستی کدامیک از رهبران سیاسی که جامعه ی بشری درین چند دهه خونالود بخود دیده است، شایستگی عنوان "رهبری خردمند" را داشته است؟ کدامیک از درایت و اینده نگری - که لازمه ی امر خطیر طلایه داری است- برخوردار بوده است؟ کدامیک از رهبران سیاسی جهان، باوجود در اختیار داشتن سرمایه های کلان، دستگاه های اطلاعاتی امنیتی و دواوین عریض و طویل گوناگون و برخورداری از نیروی سرشار انسانی  توانسته است در یک مورد سرنوشتساز، نتیجه ی مطلوبی از اقدامات خود گیرد؟ کدامیک جامعه جهانی را گامی به پیش رانده و اثر ارزنده ی درازمدتی بر همزیستی مسالمتامیز ملل جهان نهاده است؟
 سرکردگان جهان بمنظور از کار انداختن "سلاح نفت"، "اسلام" را سیاسی کردند! برای مقابله با "کمونیسم جهانی" به انبان اعتقادات مذهبی مردم دستبرد زدند! انها بقصد  پیشبرد اغراض و برنامه های سیاسی، موی جنی را اتش زده و انرا حاضر و ظاهر کردند، که  کنترل ان از توان ایشان خارج است! (البته، گفته ی  Graham E. Fuller معاون اول اسبق سازمان سیا ، بیراهه نیست که معتقدست :" حتی اگر اسلام در قاموس ملل و دول خاورمیانه امروزجایگاهی نداشت، اوضاع نابسامان کنونی خاورمیانه - شاید با اندکی تفاوت- بهمین گونه بود، که مشاهده می کنیم!") بلی، تضادهای دیگری جستجو میشد!
  جاهلان سیاسی، بی توجه به سرنوشت نسل هائی از مردم، حکومتی که ظاهرا میبایستی دیوار مستحکمی میان روسیه و ایران شود را، بر مردم ایران حقنه کردند؛ در حالیکه شاهدیم، نزدیکترین همپیمان با روسیه و چین کمونیست شده است؛ سیادت دینی را بر جامعه رو به رشد و ترقی ایران تحمیل کردند، که میبایستی ضامن بقای "خادمین حرمین" شود؛ ولی امروز بدل به سلاح استراتژیک تهدیدکننده ای علیه شیوخ متمول عرب شده است. "تشیع" بیرق مقابله با رقبای منطقه ای اهل سنت و سنی ها ستیز مرگباری علیه شیعیان اغاز کرده اند. دشمنان هر دو روزی بمبی در خانه این یکی کار نهاده و چندی بعد خانه و کاشانه ی اندیگری را به اتش می کشند، مبادا چرخه ی اختلافات و دشمنی شان از حرکت ایستد!!!
 اوضاع رو به وخامت می نهد و هیچیک از طراحان و عاملان  سیهروزی مردم خاورمیانه قادر به برگرداندن چرخ زمان به گذشته یا نگاهداشتن این روند خشونتبارویرانگر نیست! (یا نمیخواهند!)
 جنگ خدایان ابراهیمی -از اغاز خلقتشان- مستمسکی برای پیشبرد اهداف ژئو پلیتیک پیروان هر یک از انها شده و اختلافات و زیاده طلبی های دیگرانها را استتار میکند:
 اعراب بدوی از تبعیض و بی عدالتی  دگردینان به ستوه امده و پرچم الله را برافراشته تا بر پیروان خدایان دیگر سیادت کنند؛ ایرانیان  تشیع را علم کرده تا بر خلفای متجاوز عرب  تازند؛ یهودیان یهوه را وسیله مقابله با نواوران مذهبی کردند! پلیدی بین، که چگونه هریک مدعی است حقیقت مطلق را در انحصار خود و احکام اسمانی خود دارد! هر یک ازین ادیان ابراهیمی راه مصلحان اینده را پیشاپیش بسته و امکان ظهور شان را غیرممکن کرده است!
 در یک عبارت: همگی این ملل گمراه، در حقیقت متمول و سیر، چون گرگان گرسنه ای بجان یکدیگر افتاده اند!
 بدینترتیب ما در عصر کنونی شاهد شکاف عمیقی میان  مردم  جوامعی متخاصم هستیم، که  روح هریک از انها از دشمنی و رقابت دائمی با یکدیگر زنگار بسته است.
 عمق فاجعه ی "دشواری راه  مصلحان اجتماعی  معتقد به حاکمیت خرد و اراده ازاد انسانی بر سرنوشت بشر" هنگامی اشکار میشود که در یابیم: مقابله با بنیادگرائی مذهبی با مبارزه و غلبه بر یکی ازین گرایشات خاتمه نمی یابد و مقابله با بنیادگرائی شیعیان بدون مقابله با بنیادگرایان فرقه های دیگر اسلامی میسر نیست و دشوارتر از همه، انکه، مقابله با "بنیادگرائی اسلامی" بدون مقابله و رویائی با "واپسگرایان یهودی" و "صهیونیست های مسیحی" امکان پذیر نیست! مواجهه یا مقابله ی همزمان با همگی انها از تصور خارج است و مقابله با یکی از انها به مظلومنمائی او و فزونی گستاخی اندیگر می انجامد.
 سخن پایانی خطاب به ایندگان است: ما در عصری زیستیم که بشر گامهای بلندی در عرصه دانش برداشت، ولی در رفع معضلات اجتماعی میان انسانها ناکام ماند؛ انرا دال بر بی مسئولیتی وی ندانید: نیمی از تلاش او بر فراهم نمودن اسایش شما استوار بود. 















۱۳۹۳ مهر ۱۹, شنبه

اشاره کوتاه به آزادی بیان، محدودیت ها و حس مسئولیت اجتماعی



هنگامی شخص در صدد است، تفسیر و تعبیر دستکاری شده خود از واقعه ای را به گونه سازمان داده شده بخورد دیگران داده و یا آنرا به ایشان تحمیل کند، میتوان به وی گفت: "ساکت شو!" درین هنگام بعضی دچار سوتفاهم شده و برخورد عقلانی را خصومت خوانده و منبعث از تعصبات از نوعی متفاوت و مغایر با اظهارات شخص یاد شده نامیده، مخالفت و مقابله با آزادی بیان معرفی میکنند.
 نسبت دادن برخورد جدی، خشک و دیالکتیکی با عناصر ریاکار در عرصه اجتماعی، هنگامی که تلاش سازمان داده شده و مستمر آنها بر منحرف کردن افکار عمومی یا فریب آن متمرکز است، گاه به مخالفت با دگراندیشان و دعوت آنها به سکوت و یا مخالفت با آزادی بیان معرفی میشود؛ آنهم با اقامه کردن حقوق و ارزش های بنیادین جامعه دموکراتیک!
 چنین تفسیر غلطی معرف ناآگاهی به امر یا مبدل کردن شیادانه ی نقطه قوت جامعه دموکراتیک به سلاحی علیه خود آن جامعه می باشد! درینجا ست که استدلال منطقی مبتنی بر تعریف عام آزادی بیان، بدین معنا که " بلی انسان هرچه را میخواهد، میتواند به آزادی بیان کند، یا هرچه دلش میخواهد را میتواند بزبان آورد!" هیچ مگر مغلطه ای موذیانه بمنظور به سخره گرفتن جامعه ی دموکراتیک و اعضای آن توسط کسانی که درکی از آزادی ندارند و یا اهداف دیگری را تعقیب می کنند نیست!... آیا خود او یک عنصر لیبرال مقید به لیبرالیسم و برخورد وی با دگراندیشان مبتنی بر روش و ارزش های لیبرالیستی است؟
 درینجا، در نگاه نخستین، بدواً تناقضی مشاهده شده و این پرسش به میان می آید که، خب، مگر آزادی شخصی و آزادی بیان بدین معنا نیست که شخص منویات درونی اش را آزادانه منتشر کند؟
پاسخ بلی است! ولی در کجا؟ تناقض این امر در وظیفه ی رعایت آزادی حقوق سایر آحاد در جامعه ی ملون متبلور و سپس حل میشود، که اعضای آن اساساً از حق اندیشه و آزادی بیان به میزان مساوی نیز برخوردار هستند؛ پس شخص با عضویت در این جامعه ابتدا به ساکن متعهد شده است، که رعایت حقوق دیگران را الزامی دانسته، محترم شمرد و وظیفه ی اجتماعی خود بداند. حال اگر این حق را با تجاوز به حریم و حقوق سایر اعضا یا عضو دیگری سلب کند، صلاحیت و حق اقامه ی داعیه ی حق آزادی بیان را از خویش سلب نموده است.
 حتی جوامع لیبرال، که حق آزادی بیان در آنها نهادینه و بدیهی شده است نیز گاه با چنین تناقضی روبرو هستند. زیرا بافت اجتماعی همانند بافت بیولوژیک یا هر بافت دیگری آسیب پذیری های خاص خود را داشته و مدام با ناهنجاری ها، بیماری ها و خطرات ویرانگر مواجه است. مبارزه با بیماری های مسری وظیفه پزشکان و مقابله با عوام فریبان که قصد شستشوی فکری افکار عمومی جامعه را دارند وظیفه روشنفکران و نقادان عضو آن جامعه است.