۱۳۹۶ شهریور ۹, پنجشنبه

خاورمیانه در آستانه متلاشی شدن و نوزایی


   نادیده انگاشتن اراده ی سیاسی شهروندان در تصمیمات کشوری و عدم مشارکت آنها در تعیین سرنوشت خود، ناچیز شمردن کرامت انسانی و  انکار وجودی آنها ست. بدینترتیب مرگ و میر شهروندان تحت سیطره ی حکومت استبدادی، از ارزش مشابه با حیات انسانی که جوامع مدرن برای شهروندان خود قائل هستند، تهی گشته است.  

  سرنوشت خاورمیانه و مردم آن، بازیچه ی دستِ حکام واپسگرایی شده، که مستعد درک و شناخت واقعیت های عینی نیستند و تمایلی به پذیرفتن راه حل های منطقی برای چالش های اجتماعی و رفع نابرابری ها از خود نشان نمیدهند.

 جوامع خاورمیانه با بحران های اجتماعی لاینحلی درگیر هستند، که ناشی از فقدان مشروعیت حکام محلی بوده و براستی شهوت دستیابی به قدرت و حفظ آن، قدرت های پوشالی را مبدل به مهلک ترین تهدید، علیه مردم منطقه نموده است.

  مردم محروم اسیر حکامی زورگو شده و بازیچه رقابت ها، دشمنی های ساختگی و داعیه های پوچ و بی اساسی گشته اند، که -نیک بنگری- هیچیک از آنها ریشه در واقعیت های ملموس جوامع مملو از نابرابری و بی عدالتی ها نداشته و فقط و فقط محصول تصورات بیمارگونه زور گویان حاکم بر آنها می باشند.
 
  تشویق، مماشات و حمایت های قدرت های جهانی از دولت های منطقه اثر مثبتی در حل بحران های داخلی و منطقه ای ننهاده است و ناتوانی دولتمردان در استقرار عدالت اجتماعی، جامعه ای قانونمند و برقراری همزیستی مسالمت آمیز میان مردم منطقه، به متلاشی شدن سوریه، عراق و دیر یا زود ایران خواهد انجامید.

 
  شکاف میانِ پیروانِ آشتی ناپذیرِ فرقه هایِ مذهبی و عشیره ها از مرزهای قابل مَرمتِ همزیستی در کنار یکدیگر گذشته و برقراری نظم در روابط آنها غیر ممکن بنظر می رسد.

 بنابرین جای هیچگونه تعجب باقی نمانده، که اوضاع نابسامان کنونی، زمینه مساعدی برای مداخلات مستقیم قدرت های جهانی و تحقق اهداف کنسرن های فراملیتی فراهم آورده باشد.