نیاز اصلی جامعه وهدف استراتژیک مردم ایران، تحولی ست بنیادین.
داده های کنونی حاکی از آنند که جامعه آبستن یک انقلاب است: یک انقلاب اجتماعی در همه ابعاد آن. تنها در پرتو وحدت ملّی است که میتوان ملّت ایران را به مقاومت بیشتر و اقدامی کارساز رهنمون شد و بستری هدفمند و مساعد برای سیل خروشانِ مردمی، در مقابله با استبداد فراهم نمود. بدیهی ست که این امر نخست در وجه نمادین آن یعنی اتحاد سران سازمان های سنتی که نامی از آنها هنوز باقیست تحقق می یابد. همزمان، وجود ارگان واحده ای که از سوی ایرانیان حمایت شود و آنها را رسماً نمایندگی نماید الزامی ست. بدینوسیله میتوان حرکت های اجتماعی را همآهنگ نمود و در جامعه جهانی اعتباری کسب کرد و اهرم های همه جانبه تغییر و تحول را بکار بست.
درصورت انفعال نیروهای مردمی، تنها دخالت ویرانگر ابرقدرتها خواهد توانست به سرنگونی حکومت تا بدندان مسلحی که ملت ایران و جامعه جهانی را به بازی گرفته است بیانجامد. درینجاست که جای هیچ شکوه و گلایه ای برای مخالفین بی کفایت حکومت باقی نخواهد ماند؛ زیرا حکومت مستبد و بیگانه از ملت به نقش تعیین کننده ی ابرقدرتها و جامعه جهانی، در سرنوشت سیاسی دولت و ملت ها، بیش از ایدئالیست های مخالف بها داده و روی آن سرمایه گذاری میکند.
انقلاب اجتماعی نیاز به هدفی مشخص و رهبری کاریزماتیک و فداکاری دارد. حرکتهای خودجوش و نامنسجم هرچند مزاحمتهائی مقطعی برای حکومتها ایجاد میکنند، ولی بدست حکومت سرکوب میشوند.
با مخالفت با رهبری با حکومتی که رهبری خودکامه دارد گمان می کنیم پیشرفته ایم؛ در صورتیکه تنها با واقعیت های عینی فاصله گرفته ایم.
داده های کنونی حاکی از آنند که جامعه آبستن یک انقلاب است: یک انقلاب اجتماعی در همه ابعاد آن. تنها در پرتو وحدت ملّی است که میتوان ملّت ایران را به مقاومت بیشتر و اقدامی کارساز رهنمون شد و بستری هدفمند و مساعد برای سیل خروشانِ مردمی، در مقابله با استبداد فراهم نمود. بدیهی ست که این امر نخست در وجه نمادین آن یعنی اتحاد سران سازمان های سنتی که نامی از آنها هنوز باقیست تحقق می یابد. همزمان، وجود ارگان واحده ای که از سوی ایرانیان حمایت شود و آنها را رسماً نمایندگی نماید الزامی ست. بدینوسیله میتوان حرکت های اجتماعی را همآهنگ نمود و در جامعه جهانی اعتباری کسب کرد و اهرم های همه جانبه تغییر و تحول را بکار بست.
درصورت انفعال نیروهای مردمی، تنها دخالت ویرانگر ابرقدرتها خواهد توانست به سرنگونی حکومت تا بدندان مسلحی که ملت ایران و جامعه جهانی را به بازی گرفته است بیانجامد. درینجاست که جای هیچ شکوه و گلایه ای برای مخالفین بی کفایت حکومت باقی نخواهد ماند؛ زیرا حکومت مستبد و بیگانه از ملت به نقش تعیین کننده ی ابرقدرتها و جامعه جهانی، در سرنوشت سیاسی دولت و ملت ها، بیش از ایدئالیست های مخالف بها داده و روی آن سرمایه گذاری میکند.
انقلاب اجتماعی نیاز به هدفی مشخص و رهبری کاریزماتیک و فداکاری دارد. حرکتهای خودجوش و نامنسجم هرچند مزاحمتهائی مقطعی برای حکومتها ایجاد میکنند، ولی بدست حکومت سرکوب میشوند.
با مخالفت با رهبری با حکومتی که رهبری خودکامه دارد گمان می کنیم پیشرفته ایم؛ در صورتیکه تنها با واقعیت های عینی فاصله گرفته ایم.