چنین بنظر میرسد، که عمل خودسرانه و حمایت های غیرقانونی ماجراجویان عرب و ترک
از مخالفان رژیم حاکم بر سوریه، در غیاب مراجع بین المللی چون شورای امنیت
سازمان ملل متحد راه مداخله ی نظامی روسیه را هموار نموده است. بهر صورت این مداخله ی نظامی، افزون بر اینکه تاکنون ضربات مهلکی به ستیزه جویان مخالف رژیم بشار اسد وارد آورده، آنها را تضعیف و وادار به عقب نشینی از مواضعی نموده، جابجائی ها و صفارایی های گوناگونی نیز بدنبال داشته است. بدین ترتیب امروزه «نیروهای نظامی درگیر در بحران سوریه» در سه جناح متمایز از- و متخاصم با یکدیگر قرار گرفته اند:
- نیروهای دولتی بشار اسد،
- مخالفان خواهان براندازی رژیم اسد،
- نیروهای موسوم به داعش.
از سوی دیگر دوّل بیگانه ی درگیر در بحران نیز به دوگروهِ عمده ی «دوّل خواهان سرنگونی رژیم اسد» و ««دوّل حامی بشار اسد» تقسیم شده اند:
- ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه.
- روسیه و حکومت اسلامی ایران
هرچند دولت روسیه با اقامه کردن درخواست رسمی دولت سوریه مداخلات نظامی خود را توجیه دیپلماتیک نموده و هدف خود را "حمایت از دولت قانونی سوریه در برابر تجاوزات نظامی گروه های ستیزه جو" عنوان می کند، لیکن هنگامی که دامنه مداخلات آن از حمایت نظامی و دیپلوماتیک از دولت هم پیمان فراتر رود، می بایستی پاسخ دهد،که آیا صلاحیت دیپلماتیک و مجوز حقوقی خود، جهت مدیریت بحران و سیاست های منطقه ای را از کدامین مرجع بین المللی اخذ نموده است؟
دوّل حامی مخالفان مسلح دولت سوریه نیز موظف به پاسخگوئی به پرسش مشابه، در برابر افکار عمومی جهانیان هستند، که آیا با چه حقی بخود اجازه ی جنگی نیابتی که به نابودی ملت و ویرانی کشور سوریه انجامیده است داده اند؟
مردم جهان از خویش میپرسند: آیا وقوع و ادامه ی این بحران ها، نشانه ی ناکارآمد بودن سازمان ملل متحد -که در حقیقت ارگان تشریفاتی دوّل (بیگانه با ملت) جهان و نه ملل جهان است- نیست؟
و آیا تکروی، نبود هماهنگی و رویاروئی های یکی پس از دیگرِ پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، انکار وجودی این ارگان و منافی آن نیستند؟
ادراک و منطق حقوقی یونیورسال در پاسخ به این پرسش ها، امر بر نگاشتن این نکته ی شرمآگین می کند، که آیندگان با نگاه به وقایع پیاپی خونینی چون یوگوسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی و سوریه، اوضاع حقوقی جهان امروز را بلبشوی وحشیانه ای ناشی از وجود سیاستمداران ابله و ارگان های -از پائین تا بالا- ناکارآمد خواهند خواند.
اندکی تامل در ماجراجوئی موسوم به بهار عربی و بویژه ماجرای سوریه از آغاز تاکنون، حکم بر تشکیل دادگاهی بین المللی و محاکمه یکایک دولتمردان و سیاستمدارانی می دهد، که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آن شرکت داشته اند.
براستی که ارگانهای اداری گوناگون در سرتاسر جهان در دست بی کفایت مردمی بی درایت افتاده است، که در مهار بحران های اجتماعی درمانده هستند و درنتیجه به دروغ خود را "سیاستمدار" نام نهاده اند! بیهوده نیست که آنارشیست ها دعوت به قیام جهت ویرانساختن همه ی این ارگانهای بزرگ و کوچک ناکارآمد می کنند.
- نیروهای دولتی بشار اسد،
- مخالفان خواهان براندازی رژیم اسد،
- نیروهای موسوم به داعش.
از سوی دیگر دوّل بیگانه ی درگیر در بحران نیز به دوگروهِ عمده ی «دوّل خواهان سرنگونی رژیم اسد» و ««دوّل حامی بشار اسد» تقسیم شده اند:
- ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه.
- روسیه و حکومت اسلامی ایران
هرچند دولت روسیه با اقامه کردن درخواست رسمی دولت سوریه مداخلات نظامی خود را توجیه دیپلماتیک نموده و هدف خود را "حمایت از دولت قانونی سوریه در برابر تجاوزات نظامی گروه های ستیزه جو" عنوان می کند، لیکن هنگامی که دامنه مداخلات آن از حمایت نظامی و دیپلوماتیک از دولت هم پیمان فراتر رود، می بایستی پاسخ دهد،که آیا صلاحیت دیپلماتیک و مجوز حقوقی خود، جهت مدیریت بحران و سیاست های منطقه ای را از کدامین مرجع بین المللی اخذ نموده است؟
دوّل حامی مخالفان مسلح دولت سوریه نیز موظف به پاسخگوئی به پرسش مشابه، در برابر افکار عمومی جهانیان هستند، که آیا با چه حقی بخود اجازه ی جنگی نیابتی که به نابودی ملت و ویرانی کشور سوریه انجامیده است داده اند؟
مردم جهان از خویش میپرسند: آیا وقوع و ادامه ی این بحران ها، نشانه ی ناکارآمد بودن سازمان ملل متحد -که در حقیقت ارگان تشریفاتی دوّل (بیگانه با ملت) جهان و نه ملل جهان است- نیست؟
و آیا تکروی، نبود هماهنگی و رویاروئی های یکی پس از دیگرِ پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، انکار وجودی این ارگان و منافی آن نیستند؟
ادراک و منطق حقوقی یونیورسال در پاسخ به این پرسش ها، امر بر نگاشتن این نکته ی شرمآگین می کند، که آیندگان با نگاه به وقایع پیاپی خونینی چون یوگوسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی و سوریه، اوضاع حقوقی جهان امروز را بلبشوی وحشیانه ای ناشی از وجود سیاستمداران ابله و ارگان های -از پائین تا بالا- ناکارآمد خواهند خواند.
اندکی تامل در ماجراجوئی موسوم به بهار عربی و بویژه ماجرای سوریه از آغاز تاکنون، حکم بر تشکیل دادگاهی بین المللی و محاکمه یکایک دولتمردان و سیاستمدارانی می دهد، که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آن شرکت داشته اند.
براستی که ارگانهای اداری گوناگون در سرتاسر جهان در دست بی کفایت مردمی بی درایت افتاده است، که در مهار بحران های اجتماعی درمانده هستند و درنتیجه به دروغ خود را "سیاستمدار" نام نهاده اند! بیهوده نیست که آنارشیست ها دعوت به قیام جهت ویرانساختن همه ی این ارگانهای بزرگ و کوچک ناکارآمد می کنند.