۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

زیر پوست کشمکش های درون حکومتی


  هنری کسینجر سالها پیش " پیشبرد منافع ملی" را  برونرفتی از چالش دیپلوماتیک ایران با جامعه جهانی عنوان و آنرا به دولت ایران توصیه کرد. ماه ها از این گفته گذشت، تا بالاخره حسن روحانی با تاکید بر عبارت «محوریت منافع ملی» نشان داد، معنای جایگزین کردن واقعگرائی بجای ایدئالیسم درعرصه دیپلوماسی را درک وآنرا پذیرفته است.
  حسن روحانی که در برنامه اعلان شده خود بمنظور جلب نظر مخالفان حکومت، به نقش "ولی فقیه" وقع چندانی ننهاده بود، به منظور یافتن مشروعیت دیپلوماتیک واشباع نیروی بیشتر برای «تعامل با جامعه جهانی» ( بخوان توقف و لغو تحریم های کمرشکن اقتصادی) با قدرت خودکامه ولی فقیه و ارگان های تحت فرمان او اصطکاک یافت و تلاش می کرد مفری ازچنگ این قدرت مخوف جسته و اقدام به اصلاحات و ترمیم ساختار حکومت منحط نماید.
 بر خامنه ای نیز مبرهن شده بود، ورای تعارفاتی چون «دولت آمریکا قصد تغییر حکومت در ایران را دنبال نمیکند» معانی متفاوت نهفته است، که الزاماً به مفهوم به رسمیت شناختن «بیت رهبری» که هیچگونه سنخیتی با مناسبات دموکراتیک متعارف جهان ندارد نیست.

 از جانب دیگر دولت پرزیدنت اوباما که در گفتگو و تعامل با دولت روحانی حسن نیت هائی از خود نشان می داد، همزمان آن را به گسترش دامنه مانور دیپلوماتیک درعرصه تصمیمگیری های کلان ترغیب می کرد.
 فشار پنهانی دولت آمریکا در حالی مورد استقبال اعضای کابینه روحانی و جناح های حکومتی مخالف با خامنه ای قرارگرفته بود، که وی آنرا تهدیدی مستقیم علیه خود برآورد کرده و با تنشی عصبی به آن واکنش نشان می داد.
  اگرچه جهان غرب بمنظور رفع نگرانی های ایران ثروتمند از تهاجم نظامی خارجی، مصمم به دادن تضمین های امنیتی نظامی به دولت ایران شده بود، بطور منطقی آنرا منوط به تجدیدنظر در ساختار غیر دموکراتیک و حذف خدای مجسم از قاموس تنها حکومت دینی جهان می دانست.
 از جانب دیگر برخلاف دولت های غربی، چین و روسیه بهبود اوضاع بین المللی ایران را به زیان منافع کلان خود می دانستند و بدین دلیل خامنه ای خود رای را تحریک و وی را به ایجاد بلبشو تشویق می کردند.
...
 اگرچه دولت آمریکا بنا بر معادلات منطقه ای پیچیده و بمنظور تعادل قوای دولت های رقیب منطقه ای در مقاطعی ایران هسته ای را حتی قابل تحمل می دانست، حاضر به سپردن چنین پتانسیلی به نیروهای ماجراجوی تحت رهبری خامنه ای نبود و با تمام قوا از آن جلوگیری نمود.
 علی ایها الحال آنچه در زیر پوست کشمکش های درون حکومتی می گذرد به بحران هویتی آمریکا ستیزان دوشین و دگردیسی آنها ختم نمی شود، بلکه به احتمال زیاد تغییر و تحولی اساسی در قدرت را بدنبال خواهد داشت.

 در صورت بلوکه شدن این امر ناگزیر توسط خامنه ای، طبل های جنگ این بار به جد به صدا در خواهند آمد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر