۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

کُردستان یا اسرائیل ثانی: مروری کوتاه برمبارزات استقلال طلبان کردستان، متعاقب جنگ جهانی دوّم

    هفت دهه از پایان جنگ جهانی دوّم  سپری شده، ولی هنوز، معضل اعراب و اسرائیل در فلسطین حل ناشده، منطقه در آستانه زایش مولود دیگری ست، که سالها در بطن مادر بحرانزده ی خاورمیانه سنگینی میکند. جریان استقلال کردستان بحرانی ست دیرپا، که در شرایط کنونی دولت های مرکزی چهار کشور ترکیه، سوریه، عراق و ایران را سراسیمه کرده و آنها را به چالش کشیده است.*

   مردم کُرد قومی ایرانی هستند، که با نزدیک به چهل میلیون نفر جمعیت به «تنها قومی که از حکومت بر خود محروم است» مشهور شده است. دلیل اصلی این امر، نادیده انگاشتن سرنوشت سیاسی آنها در معادلات سیاسی متعاقب جنگ جهانی اوّل توسط فاتحان جنگ، یعنی دولت های استعماری انگلیس و فرانسه است. میتوان شیوه ی نا متناسب تقسیم اراضی تحت سلطه حکومت عثمانی را عامل اصلی و سرآغاز کشمکش های خونین در راه استقلال کردستان، در هنگامه ای منسوب دانست، که به تاسیس کشورهای عراق، سوریه و سایر کشورهای عربی انجامید.   

  مروری گذرا بر تاریخچه ی مبارزات استقلال طلبان کردستان، متعاقب جنگ جهانی دوّم:


   پس از پایان جنگ جهانی دوّم، روسیه شوروی، که امیدوار بود، با مستقر کردن حکومتی در همسایگی چهار کشور عراق، ایران، ترکیه و سوریه، منطقه ی خاورمیانه را تحت کنترل دائمی خود قرار دهد، نخست به کردهای ساکن «باکو» اجازه داد «جبهه خلق کردستان» را تاسیس نمایند و امکان تشکیل «دولت ملی» و «ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش کردستان» را برای کردهای مقیم «آذربایجان شوروی» فراهم نمود. سپس به حمایت از کردهای شمال عراق به سرکردگی «ملا مصطفی خان بارزانی» پرداخت.
 علاوه برین، روس ها در شمال غربی ایران (که غنیمت جنگی به حساب میآوردند!) «جمهوری مهاباد» را تاسیس نمودند. ملا مصطفی خان بارزانی که تا آن زمان فرماندهی هزاران رزمنده ی کُرد را بر عهده داشت، اینبار در مقام وزیر جنگ توانست، رزمندگان کرد تحت فرماندهی خود را با سلاح های روسی تجهیز کند. لیکن پس از خروج نیروهای مسلح انگلستان و ایالات متحده از جنوب کشور، دولت روسیه مجبور به ترک اراضی ایران و خارج کردن کلیه ی نیروهای ارتش سرخ از شمال و غرب کشور گردید.
 با انحلال حکومت مهاباد، ملا مصطفی خان بارزانی تحت تعقیب دولت ایران قرار گرفت و به روسیه گریخت.
 پس از سالها اقامت در روسیه، نامبرده در سال 1337 شمسی به شمال عراق بازگشت و در راس گروه مسلح کُرد به حمایت از کودتای نظامی «ژنرال قاسم» وارد بغداد شد.

 ژنرال قاسم در ازاء پشتیبانی کردهای عراق موافقت خود با تاسیس حکومت خودمختار کُردستان در شمال عراق را اعلام کرده بود.
  از پیروزی خونین کودتا در عراق دو سال بیش نگذشته بود، که پیمان آنها شکسته شد و ژنرال قاسم حزب دموکرات کردستان را ممنوعه اعلام کرد و بسیاری از رهبران آنرا به زندان افکند.
 پس از این واقعه «خروشچف» ملا مصطفی خان بارزانی را به روسیه دعوت نمود و درینجا بود، که روس ها بمنظور سوءاستفاده تبلیغاتی وی را به یونیفورم ژنرال های ارتش سرخ ملبس نمودند.
  چند ماه بعد ملا مصطفی خان مبارزه مسلحانه کردهای شمال عراق علیه ژنرال قاسم را آغاز نمود. وی که نزدیک به بیست هزار چریک پشمرگه را تحت فرماندهی خود داشت، توانست تلفات سنگینی به نیروهای ارتش عراق وارد آورد.
 ژنرال قاسم که خود را با تهدیدی جدی مواجه میدید، به بهانه اثبات وابستگی بارزانی به دستگاه اطلاعاتی بریتانیا عازم روسیه شد.
 دولت روسیه شوروی با محاسبه ای ساده میان دولت مرکزی عراق و نیروهای مسلح کُرد، بی درنگ حمایت های خود از نیروهای کرد را به سود دولت مرکزی عراق متوقف نمود.
 با قطع کمک های روسیه، ملا مصطفی خان بارزانی ناچار گردید، با تبری جستن از تهمت کمونیست بودن، از دولت ایالات متحده آمریکا تقاضای کمک نماید.
 از آن پس تاکنون کردهای چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران هر از چندی جبهه ای علیه دولت های مرکزی افتتاح نموده و مبارزه خود برای استقلال و استقرار کشور کردستان آزاد را به صور گوناگونی ادامه داده اند.
 نگارنده برین باور ست، که هدف اصلی دولت ترکیه، از اقدامات ماجراجویانه ای که به متلاشی شدن سوریه انجامیده است، اشغال حداقل بخش شمالی خاک آن کشور و استقرار کشور مستقل کردستان در شمال عراق و سوریه میباشد. بدینترتیب دولت ترکیه امیدوار است، کردهای ترکیه را مجبور به مهاجرت نموده و در آنجا اسکان دهد؛ بنظر میرسد دولتهای فرانسه و انگلیس نیز مجددا ردای استعماری به تن پوشیده و در اجرای این نقشه به همپیمان خود یاری میدهند، تا بدینوسیله معضل داخلی خود را مرتفع کند. 




 *این مبحث در فرصت های بعدی ادامه خواهد داشت.

۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه

بند گذشته، یا امید به آینده



مغنی کجائی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
که تا وجد را کارسازی کنم
برقص آیم و خرقه بازی کنم
 «ساقی نامه»


یکی از موثر ترین روش های مبارزه با آفات نباتی، "تکنیک عقیم سازی حشرات" است. بدین ترتیب که نخست مقادیر زیادی از تخم حشره ی مورد نظر تکثیر میشود؛ سپس پیش از آنکه حشرات از تخم خارج شوند، تحت تشعشعات رادیو اکتیو قرار گرفته و قدرت باروری آنها منهدم میشود. در گام بعدی مقدار چند برابر از تعداد حشرات سالم در طبیعت، از حشره ی مذکر عقیم شده را در موعد جفتگیری نژاد آنها آزاد می کنند؛ درین مرحله، هر چند جفتگیری موفق، توسط آنها انجام میشود، ولی تخمریزی صورت نگرفته و نسل آنها رو به انقراض می نهد.

   یکی از مصائب اجتماعی مردم ایران، بی توجهی بخش بزرگی از ما به چنین آسیب های اجتماعی است، که توسط ارگان های اطلاعاتی-امنیتی حکومت تحمیلی، به منظور خنثی سازی مخالفان و معترضین خود در جامعه و فضای رسانه ای به کار گرفته میشود.
 ناگفته نماند عناصر ساده لوحی نیز هستند، که محصور در کلیشه های مستعمل نخنما و تعصباتی هستند، که جهانبینی تلقی می کنند؛ ناخواسته مزدور بی جیره و مواجب ارگانهای ضد مردمی شده اند و به امروز و فردای جامعه و مردم خود خیانت می کنند.
  تعصب و پافشاری بر یک دیدگاه سیاسی ویژه، که مانع همبستگی ایرانیان و موجب شکاف در صفوف آنان شود، نمایانگر یک انگیزه سیاسی پخته و هدفمند و همچنین عملی مسئولانه نیست؛ نشانه ی دگم بودن، خودخواهی، خود محوری، ناسازگاری اجتماعی و در تحلیل نهایی، بیتفاوتی نسبت به سرنوشت نسلهای کنونی و آینده بوده و در نتیجه نه تنها مبارزه نیست، بلکه خرابکاری به مفهوم واقعی کلمه است.   

 
  روح ایرانی -درین برهه ی تاریخی- مکدر است؛ در جستجوی کلیدی گمشده در تاریکی است؛ نیاز به امید به آینده دارد؛ جوان ایرانی نیاز به حمایت، تشویق و ترغیب در موثر واقع شدن در سرنوشت سیاسی اجتماعی امروز خود، فرزندان و جامعه اش دارد؛
 نگذاریم انفاس سالخورده، سموم باد پائیزی در بهار زندگی آنها شوند؛ با چسبیدن به آمال و آرزوهای برباد رفته ی پیشین، فرصت نشو و نمای پر نشاط را از آنها سلب کنند؛ افکار کهنه، بار اضافه ای بر روح نو شکفته جوانان بوده و این ناروا ست.