۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

غرب در رابطه با تهران با اتش بازی می کند

ریچارد هرتسینگر: مبارزه علیه ترورسبب شد، که اروپا فرصتی به ایران دهد. لیکن سیاست ویرانگر تهران تحت ریاست جمهوری روحانی نیز تغییر نکرده است. ایران یک دیکتاتوری باقی خواهد ماند.

 فشار وارده  توسط  ترور داعش در سوریه و عراق موجب افزایش تمایل غرب به همکاری با رژیم هائی شد، که هرچه بوده باشند، ضامن ثبات و ارامش حکومت های متزلزل خاورمیانه نیستند. ایران میتوانسته بیش از دیگران ازین واقعه بهره برداری کند. ملاقات نخست وزیر بریتانیای کبیر دیوید کامرون با « رئیس جمهور اصلاح طلب» حسن روحانی، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نشانه روشنی از نزدیک شدن به رژیم حاکم در تهران بود. کامرون  اندکی پیش ازین دیدار به درستی فاجعه ی داعش را " غایت پلیدی" خوانده بود، که جهان می بایستی  صف واحدی  مقابل ان تشکیل دهد. بله مسلم است که در حال حاضر پیشروی گروه وحشت انگیز مجاهدان سهمگین ترین خطر، نتنها برای منطقه بلکه تهدیدی علیه پایه های تمدن بشری ست.
 بمنظور دفع خطری مهلک، راهی برای کشورهای دموکراتیک غربی نمی ماند، گاه با نیروهائی متحد شوند، که خود هرگزاعتنائی به رعایت حقوق بشر نداشته اند. برای نمونه قدرت های غربی بمنظورغلبه بر ناسیونال سوسیالیسم هیتلری با استالین متحد شدند. زیرا دستگاه ویرانگر آن  بمراتب سهمگینتر و خطر مهلک آن برای بشریت بمراتب بیش از سیستم توتالیتر اتحاد شوروی محسوب می شد. امروزه نیز، حتی قطر و عربستان سعودی که خود جزو حامیان اصلی مجاهدان هستند و باوجود اینکه درین دو کشور افراطی ترین روش دیکتاتوری اسلامی اعمال میشود، به جرگه همپیمانانی پیوسته اند که ایالات متحده سازمان داده است.
 مسئله اینجاست، «غایت پلیدی» برآورد کردن یک نیرو سبب  میشود، که خطر قدرت های دیگر از آنچه واقعا هستند، ناچیزتر انگاشته شود؛ چنین برآوردی بدانجا رهسپار میشود، که  شرارت افراطی با شیوه ی تفکر مابعدالطبیعی، خارج از بافت قدرت سیاسی سکولار تصور و بررسی شود. خوش آب و رنگ جلوه دادن اوضاع در رابطه با ایران، پیش از فتوحات داعش آغاز شده بود؛ هوس جلب جمهوری اسلامی، بعنوان متحد استراتژیک غرب در خاورمیانه موجب آن شد، که  فضای رسانه ای غرب دچار توهمی شود، گوئی رژیم تهران در آستانه ی گشایش مناسبات تازه است. این توهم ناشی از قول هائی است که روحانی در مورد اصلاحاتی در امورداخلی و بین المللی داده بود. در حقیقت یکسال پس از تصدی روحانی، نمیتوان از تحولی در نیات یا حتی تغییری در مسیر سیاست های رژیم اسلامی یادکرد. پاسی از اظهارات خوشبینانه کامرون در مورد دیدار با روحانی -که از پشتیبانی اوباما نیز برخوردار می بود- نگذشت، که روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، شیوه تبلیغاتی حکومت را از سر گرفت و غرب را مسئول افراط گرائی تروریست های داعش، اشغال عراق و افغانستان و دخالت در امور داخلی سوریه معرفی نمود. علاوه برین وی غرب را متهم نمود که با «اسلامی» خواندن تروریست های داعش قصد ضایع کردن اسلام را دارد؛ پنداری حکومت اسلامی نامی که بدان مزین است را خود انتخاب نکرده است. روحانی در خودنمائی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها و سخن گفتن از یک رژیم صلح دوست سنگ تمام گذاشت.
 حکومت اسلامی از هیچ اقدامی در نا امن کردن عراق، پس از اشغال آن توسط آمریکا فروگذاری نکرده است. بدین منظور انواع  جریانات تروریستی را به  کار گرفت. پس از خروج نیروهای آمریکائی از عراق، حکومت ایران مالکی را در تضییع حقوق جمعیت سنی عراق پشتیبانی نمود؛ همان مردمی که بدل به بخشی از نیروهای داعشی شدند.
 در سوریه نیز حکومت اسلامی سطح اتکای اصلی رژیم اسد می باشد، که شمار زیادی از شهروندان سوریه را قتل عام کرده است. نخست این رژیم اسد بوده است که با آزاد گذاشتن فعالیت تروریست های داعش و حتی یاری رساندن به آنها در قتل عام نیروهای اپوزیسیون سوری، زمینه پیشروی های سریع داعش را فراهم نمود.
 یهودی ستیزی و دشمنی خونی با اسرائیل، رجزخوانی ایدئولژیک نیستند؛ بلکه هسته ی جهانبینی حکومت اسلامی را تشکیل می دهد. حمایت از حماس و حزب الله و مهمتر از همه پروژه هسته ای، حکومت اسلامی را در طی سالهای متمادی منشا بی ثباتی و ماجراجوئی های خشونت آمیز در خاورمیانه نموده اند. داعش از هوا نیامده است، بلکه عارضه حادی از ویران کردن خاورمیانه است، که بخش اعظم آن از تهران سرچشمه گرفته است.
 هیچیک از بیانات روحانی حکایت از تحولی مثبت در سیاست مخرب نمی کند. روحانی تنها قادر است بهتر از احمدی نژاد دیوانه، اغراض خود را در پشت بیانات خود مستتر کند. هر گاه به تملق از غرب متوسل شود، هدف وی محدودیت و برچیده شدن تحریم ها توسط غرب می باشد. در باب مسئله هسته ای هنوز نمیتوان از گام ارزنده ای سخن گفت.
براساس گزارش های دبیرکل سازمان ملل، ایران  بالاترین ارقام اعدام و بالاترین آمار روزنامه نگاران در بند را دارا ست و در عرصه سیاست های داخلی نشانی از بهبود اوضاع در دوره روحانی نمیتوان مشاهده کرد. وجود صدها زندانی سیاسی و سرکوب و اعدام معترضین نیز بر آن اضافه میشوند.

 اصولا ایجاد هماهنگی با ایران در صورتیکه به پیشگیری از تهاجمات و واپسراندن داعش منجر شود مخالفتی نیست؛ اشتباه استراتژیک انست که به اتحادی بر مبنای عقب نشینی های سیاسی دست یافت؛ بدینترتیب شخص در دام منطق حاکم جمهوری اسلامی خواهد افتاد، که بلی هرچه منطقه در بی ثباتی و ناارامی بیشتر غوطه ور شود، خود از خطر حمله مصون خواهم ماند. اوضاع فاجعه آمیز سوریه و عراق، عمل عکس این محاسبه را ایجاب می کند: جلوی حکومت تهران را گرفت. در غیر اینصورت ایجاد ثبات و آرامش در منطقه بعید خواهد بود.
 ترجمه به مضمون

۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

اداجو، اثری جاودانه از توماسو البینونی



اثری شورانگیز از توماسو البینونی (زادهٔ ۸ ژوئن ۱۶۷۱ - درگذشتهٔ ۱۷ ژانویه ۱۷۵۱)
 کنسرت برای ارگ و سازهای زهی؛
 اجرا توسط ارکستر فیلارمونیک لندن به رهبری  دیوید پری


بازدید خوب از بهترین اجرای اداجو مایه خشنودی و مشوقی شد،
 زیباترین اجرای زنده این اثر ملایم و دلنشین رو نیز اضافه کنم